تاریخچه قبرس شمالی. افسانه ها و حقایق.

تاریخچه قبرس شمالی گیرنه
تاریخچه قبرس شمالی گیرنه

تاریخ قبرس شمالی شامل نقاط عطف متعددی است که شرح مفصل آن ها در ادامه خواهد آمد. این جزیره در دوره نوسنگی شروع به سکونت کرد که آغاز زندگی در قبرس را رقم زد. در گذشته های دور، به دلیل پدیده های طبیعی و فجایع، بخش قابل توجهی از زمین از ساحل شام جدا شد. این موضوع با شکل گیری جزیره قبرس مرتبط است. این گونه بود که این جزیره بزرگ و باشکوه به وجود آمد.

تاریخ قبرس شامل نقاط عطف متعددی است. داستان مفصل درباره آن در ادامه خواهد آمد. این منطقه از دوره نوسنگی شروع به سکونت کرد که آغاز زندگی در قبرس را رقم زد.

اولین نشانه های تمدن انسانی یافت شده در قلمرو قبرس شمالی به اوایل هزاره هشتم قبل از میلاد بازمی گردد. در انتهای شبه جزیره کارپاس، قدیمی ترین سکونتگاه مربوط به دوره نوسنگی کشف شده است. زندگی در قبرس از این سکونتگاه گسترش یافت. ساحل سوریه و کارپاس تنها ۹۵ کیلومتر از هم فاصله دارند. جزایر سنگی در انتهای نقطه شبه جزیره کارپاس بقایای زنجیره ای از سنگ ها هستند که زمانی وجود داشت و از جزیره تا سواحل سوریه امتداد داشت. احتمالا اولین مهاجران از طریق آن به جزیره رسیدند.

در آن زمان ها، مردم باستان به کشاورزی مشغول بودند. در آن زمان، کشاورزی به کندی در حال توسعه بود. این منطقه عمدتا شامل دامداری با سهم کمی از کشاورزی و صنایع دستی بود. مردم سگ ها، بزها، گوسفندها و طبق منابع دیگر، گاو و خوک را اهلی می کردند. آن ها به ماهیگیری مشغول بودند و شروع به ساخت ساده ترین سفال ها از خاک رس محلی کردند.

آشکار است که نخستین مردم جزیره از همان نوع قومی جمعیت شام، یعنی سامی ها، بودند. مشخص است که در هزاره هفتم پیش از میلاد، مهاجرت قبایل سامی «حامیان» از شام به غرب آغاز شد. در مسیرهای مهاجرت این قبایل، جزیره قبرس قرار داشت. مهاجرت «حامیان ها» تا سال ۴۵۰۰ قبل از میلاد ادامه داشت.

پس از آنکه بخش بزرگی از رشته کوه ظفر به کف فرو رفت، افراد کمی جرأت کردند با قایق های کوچک پارویی از سواحل سوریه به جزیره برسند. جمعیت قبرس بسیار کند رشد کرد. در این دوران، مردم سرزمین اصلی فرآیند ذوب مس و ساخت محصولات برنزی را کشف کردند. اسب ها رام شدند و چرخ اختراع شد. قرن بعدی در زندگی جزیره آغاز شد…

تاریخچه قبرس شمالی: عصر مفرغ

در عصر مفرغ، بین 3500 تا 2750 سال قبل از میلاد، موج جدیدی از مهاجران از سواحل جنوبی آناتولی (ترکیه کنونی) که تنها 60 کیلومتر با جزیره فاصله دارد، وارد جزیره قبرس شدند. این قبایل از نظر نوع قومی خود به قوم هیتی (گروه قفقاز) تعلق دارند. تعداد زیادی از مهاجران جدید از آسیای صغیر اسب های اهلی، سلاح های برنزی و سفال های پیشرفته تر را به جزیره آوردند. از آنجا که مهاجران تازه وارد از قبل مهارت کار با مس را داشتند ، آنها شروع به استفاده فعال از ذخایر سنگ معدن مس کردند.

پرس روغن باستانی
پرس روغن باستانی

با ورود به جزیره، مهاجران زیادی جمعیت سامی مسن تر را تحت سلطه خود درآوردند. گروه های قومی موجود در قبرس همگون سازی صورت گرفت: سامی های باستان و هیتی های جدید.

مردمی شکل گرفت – قومی-قبرسی ها که به حق قدیمی ترین جمعیت جزیره قبرس محسوب می شوند.

قوم قبرسی ها تجارت فعالی با ساکنان جزیره کرت – پلاسژی ها – داشتند. پلاسژی ها که دریانوردان خوبی بودند، در سواحل غربی کرت ظاهر شدند و در آنجا سکونتگاه های تجاری خود را تأسیس کردند. کالاهای اصلی آن سرامیک و سلاح بود که پلاسژی ها در تولید آن پیشرفت قابل توجهی داشتند.

حدود سال ۱۷۰۰ قبل از میلاد، نخستین سکونتگاه های شهری شکل گرفتند. آن ها به مراکز تولید مس و سرامیک تبدیل شدند.

آلاسیا

یکی از سکونتگاه های قومی-قبرسی ها در شرق جزیره تشکیل شد. این شهر آلاسیا نامیده می شد و به سرعت به مرکز اصلی تجاری قبرس تبدیل شد. از اینجا تجارت پررونقی با سوریه، آناتولی و کرت وجود داشت. روابط تجاری سودآور با مصر باستان برقرار شد.

تاریخچه قبرس شمالی آلاسیا
تاریخچه قبرس شمالی آلاسیا

یکی از رهبران همراهان آخائی، پادشاه افسانه ای مینوس، با ملکه کرتی ها ازدواج می کند و دودمانی جدید تأسیس می کند. در دوران نوادگان او، کرت شاهد شکوفایی فرهنگی بود. نمونه هایی از کالاهای جدید او – سلاح ها، سرامیک ها و جواهرات – به قبرس وارد می شوند. فرهنگ مینوسی تأثیر زیادی بر سبک هنری کهن قبرس داشت.

بر اساس نوشته های هیتی ها، قومی-قبرسی ها الفبای خود را ایجاد کردند.

در سال های ۱۴۰۰ تا ۱۳۰۰ قبل از میلاد، قوم قبرسی ها با کمک کشتی های کوچک که حدود یک تن شمش حمل می کردند، مس صادر کردند. در عوض، طلا، نقره، عاج و سرامیک به جزیره وارد می شد.

مس قبرسی در سراسر شرق مدیترانه، به ویژه در مصر، بسیار مورد تقاضا بود. این موضوع با مکاتبات بین فرعون آمنهوتپ چهارم (۱۳۷۵-۱۳۸۵ پیش از میلاد) و پادشاه آلاسیای باستان که توسط دانشمندان مصر کشف شده، اثبات می شود.

دوران اوج تمدن قومی-قبرسی به دوره ۱۴۰۰ تا ۱۲۰۰ قبل از میلاد بازمی گردد. در این زمان، آلاسیا به یکی از بزرگ ترین مراکز تجاری جهان باستان تبدیل شد. در سواحل سوریه، در منطقه رأس شمره، مستعمره بزرگی از قوم قبرسی ها تأسیس شد که کالاها در آنجا ذخیره می شدند و تجارت عمده فروشی گسترده ای از آنجا انجام می شد.

در متون باستانی سریانی، این جزیره «یاتانیا» نامیده می شود. ممکن است در زبان قومی-قبرسی ها شبیه «کوپر» به نظر می رسید.

آخائیان و توسعه قبرس

پایان تمدن مینویی در سال ۱۳۰۰ پیش از میلاد رخ داد. در این زمان، کرت توسط آخایان تصرف شد و قدرت سلسله کنوسوس را در آنجا تثبیت کرد. آخائی ها روابط تجاری کرت ها را به دست گرفتند. در طول سفرهای تجاری متعددشان به جزیره، آن ها شروع به بررسی دقیق تر نقاط آسیب پذیر دیوارهای شهر آلاسیا می کنند. اما زمان حمله آخایی ها به قبرس هنوز فرا نرسیده بود.

در سال ۱۲۹۰ قبل از میلاد، جنگی میان امپراتوری هیتی و مصر برای تسلط بر فلسطین و سوریه آغاز شد. در نبرد کادین، ارتش فرعون شکست خورد. هیتی ها همچنین نیروهایی به قبرس فرستادند تا دسترسی مصری ها به مس را ببندند. ارتش قدرتمند هیتی به آلاسیا حمله کرد. تا سال ۱۲۰۰ قبل از میلاد، جزیره قبرس وابسته به امپراتوری هیتی بود. هیتی ها قبرس را به عنوان مکانی برای تبعید مجرمان نجیب زاده استفاده می کردند. این موضوع با لوح های گلی از پایتخت باستانی هیتی ها اثبات شده است. در قبرس، قدرت محدود پادشاهان محلی حفظ شده است. شهر آلاسیا به سرعت بهبود یافت و به طور قابل توجهی مستحکم شد.

سقوط هیتی ها

در سال ۱۲۰۰ قبل از میلاد، تهاجم قبایل فریگی به شرق آناتولی آغاز شد که از داردانل عبور کردند و به آسیای صغیر رفتند. جنگ طولانی با فریگی ها منجر به سقوط هیتی ها شد. این امر به پادشاهان قومی-قبرسی اجازه داد تا از ظلم امپراتوری هیتی رهایی یابند. همزمان، روابط متحدان با آخایان برقرار شد که یک لشکرکشی نظامی بزرگ به سواحل غربی آسیای صغیر فرستادند.

شهر تروا در اینجا قرار داشت. این دولت باستانی مناطق داردانل و دریای مرمره را کنترل می کرد. تروا متحد امپراتوری هیتی بود. شعر «ایلیاد» هومر واقعه دریافت زره زنجیری زیبای جنگی توسط پادشاه آخائی، آگامیمون، را توصیف می کند که به عنوان هدیه از سوی پادشاه قبرس، کینیروس، ارسال شده بود. هومر در شعر «کونیا» از تلفظ یونانی نام قومی-قبرسی پادشاه استفاده می کند. جنگ تروا از سال ۱۱۹۴ تا ۱۱۸۴ قبل از میلاد ادامه داشت. ترواها حمایت نظامی از هیتی ها دریافت کردند، اما به دلیل جنگ با فریگی ها، این حمایت چندان مهم نبود.

پس از سقوط تروا، آخائی ها شروع به ایجاد پایگاه های مستحکم در سواحل جنوب آناتولی کردند. شواهدی از روابط نزدیک قبرس با آخایان وجود دارد که به شرکای اصلی تجاری جزیره تبدیل شده اند. ظاهرا در آن زمان بود که برخی از قهرمانان جنگ تروا در قبرس ظاهر شدند. سکونتگاه های دائمی تجاری آکائی در این جزیره تأسیس شدند. با این حال، قبرس کشوری نسبتا قدرتمند بود و به راحتی کنترل سکونتگاه های بازرگانان خارجی را در دست داشت.

آخایی ها

در سال ۱۸۰۰ پیش از میلاد، آخایی ها یک لشکرکشی نظامی بزرگ در فلسطین انجام می دهند و به مصر حمله می کنند. این لشکرکشی آخایی در تاریخ مصری «حمله مردم از دریا» نامیده شده است. مصر که از جنگ اخیر با هیتی ها تضعیف شده بود، با دشواری فراوان موفق می شود حمله «مردم دریا» را دفع کند. با این حال، آخایان کنترل فلسطین را به دست گرفتند. مردم محلی آن ها را فلسطینی ها می نامیدند.

هویت فلسطینی ها و هخائی ها با ماهیت سفال هایشان اثبات می شود. خود فلسطینی ها به مردم محلی گفتند که از کرت و کشور «هیتیم» آمده اند، همان طور که مردم قبرس نامیده می شدند. به زودی جنگی میان قبایل یونانی در پلوپونز آغاز شد. ساکنان شمال، یونانیان دوری، از این واقعیت بهره بردند که نیروهای اصلی یونانیان، آخائی ها، به فلسطین رفته بودند. حمله غیرمنتظره دوریان ها آخایی ها را به فرار واداشت، ابتدا به کرت و سپس به فلسطین. ورود مهاجران جدید منجر به درگیری بین قبرس و متحدان اخیرش شد. آخایان تصمیم گرفتند کنترل کامل قبرس را به دست آورند.

فنیقی ها در قبرس

در سال های ۱۱۰۰ تا ۱۰۷۵ قبل از میلاد، جنگی میان پادشاهان آلاسیا و آخایان آغاز شد. پایتخت جزیره با طوفان تصرف شد و ساکنان آن به یکی از های تجاری آخایان – سالامیس – منتقل شدند. آخایی ها به تدریج شهرهای قومی-قبرسی را تصرف کردند و شهرهای خود را ساختند، مانند سولوی و توماسوس. فرآیند همگون سازی و تسخیر جمعیت بومی جزیره به دست آخایان تنها پس از شکست نظامی در سال ۹۷۵ قبل از میلاد و در نتیجه قیام جمعیت فلسطینی به رهبری شاه داوود متوقف شد. فروپاشی نیروهای نظامی اصلی آخایی در فلسطین و از دست دادن شهرها در یونان، فتح قبرس را متوقف کرد. صلح برقرار شد. قلمرو جزیره بین چندین شهر-دولت تقسیم شده بود. در میان آن ها شهرهای قومی-قبرسی آماتوس، ماریون و لاپیتوس باقی ماندند.

بازرگانان فنیقی روز به روز بیشتر در قبرس ظاهر می شوند. آن ها جزیره قبرس را «کیتیوم» نامیدند. فنیقی ها کیتشن را که توسط آخایان نابود شده بود بازسازی کردند و چندین سکونتگاه دیگر تأسیس نمودند. با حضورشان در قبرس، آن ها تکنیک های ساخت سرامیک دو رنگ را آموختند که به طور گسترده به کشورهای همسایه صادر می شد. طبق مدل های میسنی، غذاهایی نیز در اینجا تولید می شد. اگرچه پس از نابودی تمدن میسنی، دیگر به قبرس نمی آمد، صنعتگران محلی با موفقیت محصولات میسنی را که می شناختند کپی کردند. برای قرن ها، جزیره قبرس به «پل» میان نخستین شکل گیری های دولتی مدیترانه تبدیل شد و خود را در تقاطع تمدن های باستانی یافت.

تاریخچه قبرس شمالی: دوره باستان و آشوری ها در قبرس

2800 سال پیش، دوره تاریخی جدیدی در توسعه جزیره قبرس آغاز شد – دوره باستانی. این با ظهور اولین “ابرقدرت” جهان باستان – امپراتوری آشور در شرق مشخص می شود. پادشاه آن سارگون دوم (724-705 قبل از میلاد) هفت شهر اصلی قبرس را که موظف به پرداخت خراج به آشوری ها بودند، تحت سلطه خود درآورد. حکومت آشور در سال 612 قبل از میلاد، پس از فتح بابل توسط ارتش مادها و سکاها، خشک شد. شهرهای قبرس آزادی به دست آوردند، اما نه برای مدت طولانی.

سلطه مصریان

مصر باستان که قدرت نظامی خود را افزایش داد، جنگ خود را با اتحاد فنیقی ها و شهرهای قبرسی تشدید کرد. در یک نبرد دریایی، ناوگان فرعون هوفری پیروز شد و وارثش احمس سوم (۵۶۹-۵۲۵ پیش از میلاد) نیروهایی را در جزیره پیاده کرد و آن را تحت سلطه خود درآورد. پادشاه آلاسیا، الوتون، توانست روابط خوبی با مصری ها برقرار کند و به آن ها در تصرف تمام شهرهای جزیره کمک کند. قدیمی ترین سکه های شناخته شده قبرس به دوران حکومت الیوتون بازمی گردند. کتیبه های روی آن ها به زبان قومی-قبرسی ها نوشته شده بود که در آن زمان بیشتر ساکنان جزیره به زبان آن صحبت می کردند.

خراج پرداختی به مصر بسیار سنگین بود. قبرس و فنیقیه شروع به جستجوی حمایت از ابرقدرت جدید – امپراتوری ایران – کردند. با کمک آن، شهرهای قبرس در سال ۵۴۵ قبل از میلاد خود را از قدرت فرعون رها کردند و به واسال های پادشاهان ایرانی تبدیل شدند. هژمونی ایرانیان برای سال ها در قبرس برقرار بود.

دوره کلاسیک در قبرس

تاریخچه سالامیس قبرس شمالی
تاریخچه سالامیس قبرس شمالی

در تاریخ هنر قبرس، این دوره به دلیل ترکیب اصلی فرهنگ های قومی-قبرسی، شرقی و یونانی «کلاسیک» نامیده می شود. در این دوره، صنعتگران محلی شروع به ساخت سرامیک و جواهرات با کیفیت بالا کردند.

در این زمان، تفاوت های جدی در زندگی سیاسی جزیره در دیدگاه های جمعیت یونانی و نوادگان ساکنان بومی – قبرسی های قومی – ظاهر شد. شهرهایی که تحت سلطه قوم قبرسی ها و فنیقی ها بودند: آماتوس، کیتیون، سالامیس، ماریون، از موقعیت حمایت های ثروتمند ایرانی راضی بودند.

شهرهای تاماسوس و شلوی که بعدها تأسیس شدند و عمدتا توسط یونانی ها سکونت داشتند، از «همبستگی هلنی» حمایت کردند. در سال ۴۵۰ پیش از میلاد، آن ها به شورش مستعمرات یونانی در آسیای صغیر پیوستند و از آتن کمک دریافت کردند. نیروهای اعزامی یونانی در جزیره ظاهر شدند. ثبات و شکوفایی جای خود را به جنگ سی ساله داد.

فتح جزیره توسط یونانیان

دوره دوم فتح جزیره توسط یونانیان آغاز شد. برای مدت کوتاهی، آتنی ها موفق شدند بیشتر شهرهای قبرس را تحت سلطه خود درآورند و قدرت سلسله های یونانی تئوکریدها را تثبیت کنند. پادشاه اونیلوس که از کمک نظامی گسترده آتن برخوردار بود، محاصره آماتوس، آخرین شهری که توسط پادشاهان قومی-قبرسی اداره می شد، را آغاز کرد. برای کمک به قومی-قبرسی ها، ایران نیروی اعزامی و ناوگان قدرتمندی به جزیره فرستاد.

در نبرد دریایی، ناوگان یونان پیروز شد، اما در نبرد سرنوشت ساز در دشت نزدیک سالامیس، نیروهای متحد شهرهای یونانی قبرس با ارتشی آموزش دیده ایرانی درگیر شدند. در میانه نبرد، استاسنور اسپارتی به کنار ایرانیان رفت و ارابه های جنگی را به سوی آن ها هدایت کرد که نیروی اصلی حمله نیروهای شهرهای قبرسی را تشکیل می داد. اونیلوس با گروهی از بهترین مزدوران یونانی موفق شد از آرایش های جنگی ایرانیان عبور کند و فرمانده نظامی آرتیبیوس را بکشد. نتیجه نبرد توسط جنگجویان آماتوس – قومی-قبرسی هایی که در کنار ایرانیان جنگیدند – تعیین شد. آن ها اونیلوس را محاصره کردند و او را کشتند. سر پادشاه به عنوان غنیمت جنگی به آماتوس آورده شد و بعدها توسط کاهنان دفن گردید.

تاریخ قبرس شمالی و حکومت پارس

قلعه ونی
اتاق های قلعه

سلطه ایران بر قبرس برای مدت طولانی بازگردانده شد. در سال ۴۸۰ پیش از میلاد، ۱۵۰ کشتی قبرسی در کمپین پادشاه ایران، خشایارشا، در یونان شرکت کردند.

قبرس همچنان هدف محبوب عملیات نظامی آتن باقی ماند. در سال ۴۷۸ قبل از میلاد، نیروی اعزامی دوباره در جزیره پیاده شد. او قبرس را به عنوان پایگاهی برای یک کارزار نظامی علیه مصر استفاده کرد (همان طور که ۷۰۰ سال پیش انجام داد!). با وجود تلاش های آتنی ها، نوادگان قومی-قبرسی ها با تکیه بر حمایت ایرانیان توانستند آماتوس و کیتیون را حفظ کنند.

زبان یونانی به تدریج جایگزین زبان قومی-قبرسی شد. کتیبه های روی سکه های سالامیس قبلا به زبان یونانی ساخته شده بود. همه این ها به توسعه تجارت با یونان و شکوفایی هنر یونان کمک کرد.

در سال ۳۵۱ پیش از میلاد، پادشاهان قبرس تلاش کردند تا حکومت ایرانی را از بین ببرند، اما وقتی فهمیدند ایرانیان قادر به مقابله با آن ها نیستند، به مشکلات داخلی روی آوردند و منتظر ظهور نیروی خارجی جدیدی بودند که بتواند ابرقدرت ایرانی را در هم کوبید.

شرکای اصلی تجاری قبرس عبارت بودند از: یونان، مصر، شام، جزایر دریای اژه و شهرهای آسیای صغیر. کالاهای قبرسی شمار زیادی از شهرهای اسلاو منطقه دریای سیاه و کریمه را پر کرده بود.

تاریخچه قبرس شمالی: اسکندر مقدونی و پایان حکومت ایرانیان در قبرس

در سال ۳۳۶ پیش از میلاد، قدرتی که قادر به سرکوب ابرقدرت ایرانی بود، در افق سیاسی شرق مدیترانه ظاهر شد، در شخص پادشاه مقدونیه، اسکندر کبیر. پس از فتح یونان، فرمانده بزرگ لشکرکشی سریعی به آسیا و قلب امپراتوری ایران انجام داد. استعداد نظامی او به او اجازه داد تا ارتش ایران را در نبرد ایسوس در سال ۳۳۳ پیش از میلاد شکست دهد، نبردی که پایان حکومت ایرانیان در آسیا و شرق مدیترانه را رقم زد. اما مرگ ناگهانی فرمانده بزرگ در سال ۳۲۳ قبل از میلاد، دولت او را به هرج و مرج کشاند. جنگ طولانی میان فرماندهان ارتش مقدونیه بر سر تقسیم ارث این رهبر بزرگ آغاز شد. قبرس توسط چندین مدعی به چالش کشیده شد. و همه این ها به خاطر منابع طبیعی اش – مس و داربست ها. به مدت ۲۷ سال، جزیره دست به دست شد.

تا پایان مبارزه فرماندهان مقدونی برای تصرف جزیره، تمام دودمان های سلطنتی محلی نابود شدند. بطلمیوس پیروز شد و او نیز کنترل مصر را به دست گرفت. در دوران حکومت سلسله ای که توسط بطلموس بنیان گذاری شد، قبرس به مدت دو قرن و نیم باقی ماند. اما دودمان بطلمیوسی که متحد روم شده بود، بیش از حد به آن وابسته شد.

سنای روم

در سال ۸۱ قبل از میلاد، حادثه ای رخ داد که سناتور کلودیوس پولچر توسط دزدان دریایی ربوده شد. اما به زودی فرار کرد و به طور اتفاقی به قبرس رسید. در آنجا به بطلمیوس قبرس برای کمک مالی مراجعه کرد، اما دستور داد «جعل کننده» را بیرون کنند. سناتور که به عنوان ملوان در یک کشتی تجاری قرارداد بسته بود، توانست به رم بازگردد. پس از دریافت مقام مهم تریبون در آنجا، تمام تلاش خود را کرد تا جزیره را از رم تصرف کند. در سال ۵۸ قبل از میلاد، سنا یک گروه نظامی کوچک به قبرس فرستاد که بدون هیچ مقاومتی قدرت روم را برقرار کرد.

در دوران حکومت سنای روم، جزیره تا سال ۴۷ قبل از میلاد باقی ماند، زمانی که ملکه برجسته مصر، کلئوپاترا، جزیره را به عنوان هدیه از معشوقه اش مارک آنتونی دریافت کرد. او قبرس را تحت سلطه خود نگه داشت، اما پس از شکست در نبرد دریایی به رقیبش اکتاویان در سال ۴۲ قبل از میلاد، خودکشی کرد. کلئوپاترا نیش مار سمی را ترجیح می داد. با مرگ او، دوره ای طولانی از تاریخ جزیره به پایان رسید، زمانی که قبرس که در مسیرهای اصلی تمدن های آسیای غربی و مدیترانه قرار داشت، توانست سبک هنری خاص خود را خلق کند و به یکی از مراکز اصلی تجارت دوره باستان تبدیل شود.

تاریخچه قبرس شمالی: امپراتوری روم و گسترش مسیحیت

جمعیت جزیره تحت حاکمیت روم قدرتمند به خوبی زندگی می کردند. قبرس دور از مرزهای امپراتوری و صحنه های عملیات نظامی قرار داشت. شهرها بر اساس مدل رومی – شهرداری ها اداره می شدند و استقلال قابل توجهی در حل مسائل داخلی داشتند، تا حق انتشار سکه های مسی خود. فرماندار رومی ، که محل اقامت او در کاخ بطلمیوس در پافوس بود ، فقط جمع آوری مالیات و داوری را کنترل می کرد. رم نیروهای نظامی قابل توجهی را در جزیره نگه نداشت و خود را به حضور نظامی اسمی یک اسکادران محدود کرد. قبرس که به عنوان یک مرکز مهم برای تولید سرامیک و مس باقی مانده بود، در تجارت غلات واسطه بین مصر و استان های غربی امپراتوری روم مشغول بود، برای مدت طولانی در آرامش و رفاه زندگی کرد، فرهنگ و هنر رومی در اینجا توسعه یافت و با یونانی ها مخلوط شد و طعم فوق العاده ای ایجاد کرد.

رسولان پولس و برنابا در قبرس

در سال 45 پس از میلاد، شاگردان عیسی مسیح، پولس و برنابا، با یک مأموریت رسولی وارد پافوس شدند. دومی از یک خانواده یهودی در شهر سالامیس بود. رسولان فرماندار سرگیوس پل را به مسیحیت گرویدند، که به گسترش سریع ایمان مسیحی در جزیره کمک کرد. جمعیت آن زمان چند ملیتی بود. اگرچه رومی ها در اینجا ساکن نشدند و خود را به بازدید از معبد آفرودیت یک بار در سال محدود کردند، ورود مهاجران از سایر استان های امپراتوری روم بسیار چشمگیر بود. زمانی که توده های قابل توجهی از یهودیان فلسطین شروع به مهاجرت به این جزیره کردند، وضعیت تغییر کرد.

قلعه بوفاونتو
قلعه بوفاونتو

ساکنان فلسطین که از جنگ های میان ژنرال های اسکندر کبیر پناه گرفته بودند، در جزیره قبرس تحت سلطه بطلمیوس ظاهر شدند.

پادشاه یهودیه، هیرود کبیر، معادن مس جزیره را از سنا اجاره کرد و هزاران یهودی را برای کارهای سنگین معدنی در اینجا اسکان داد. همه این ها برای بازرگانان یونانی اهمیتی نداشت. با این حال، جریان مهاجران از فلسطین افزایش یافت. آن ها اکثریت جمعیت سالامیس را تشکیل می دادند، مرکز اصلی تجارت قبرس که بورس باستانی آن، «آگورا»، یکی از بزرگ ترین بورس های امپراتوری روم بود. یهودیان به تدریج تجارت عمده فروش نان مصری را به دست گرفتند و به رقبای خطرناک تر یونانی تبدیل شدند.

تنش شدید بین گروه های یونانی و یهودی جمعیت جزیره منجر به درگیری های خونین در سال های ۱۱۶ تا ۱۱۷ شد. در نتیجه درگیری های خونین بین فرقه ای، چند هزار نفر جان خود را از دست دادند.

سالامیس، عرصه اصلی دوران ناآرامی، کاملا ویران شد. یونانی های محلی، با حمایت هم وطنان بلندپایه مقیم رم، توانستند سنا را متقاعد کنند که تنها اخراج یهودیان می تواند زندگی آرام را به جزیره بازگرداند. پس از بحث های فراوان، سنا به تصمیمی رسید و ساکنان یهودی بازمانده به فلسطین منتقل شدند. اگرچه ورود یهودیان به جزیره ممنوع بود و به صورت تهدید به مرگ محکوم شده بود، تعداد کمی از آن ها ظرف چند سال به قبرس بازگشتند. اما هرگز به شماره و اهمیت قبلی خود نرسید.

در سال ۲۶۹، موجی از فاتحان «فضای زندگی» – «گوت ها» – جزیره را درنوردیدند، اما آن ها نیز بدون تردید به بالکان رفتند.

تاریخچه قبرس شمالی: امپراتوری بیزانس و حملات اعراب

شهر سالامیس تحت امپراتور کنستانتین با شکوه سابق خود بازسازی شد و به کنستانتیا تغییر نام یافت. این شهر بار دیگر پایتخت قبرس شد. در سال ۳۳۰، پایتخت امپراتوری روم از روم به قسطنطنیه منتقل شد و مسیحیت دین رسمی آن شد. در سال ۳۹۵، امپراتوری روم به غرب و شرق تقسیم شد و قبرس بخشی از امپراتوری شرقی شد که بیزانس نامیده می شد و حدود ۸ قرن وجود داشت.

در امپراتوری بیزانس، اسقف ها شخصیت های مهمی بودند. اسقف های قبرس از تسلیم شدن به پاتریارک رسولی انطاکیه راضی نبودند و در شورای افسوس در سال ۴۱۳، حق خودمختاری – خودگردانی – را به دست آوردند. فرمان شورا قرار بود توسط امپراتور زنو مشروعیت یابد. اسقف اعظم قبرس برای اطمینان از صحت ادعاهایش، از این واقعیت استفاده کرد که قبر رسول بارنابا در نزدیکی سالامیس پیدا شده است. امپراتور زنو که نتوانست در برابر استدلال های اسقف ها مقاومت کند، در سال ۴۸۸ کلیسای قبرس را خودمختار اعلام کرد. این کلیسا عنوان معتبر «رسولی» را دریافت کرد. همه چیز آن قدر خوب پیش می رفت که تنها همه گیری ها و بلایای طبیعی می توانستند در توسعه و رفاه جزیره اختلال ایجاد کنند، اما سپس مرحله ای طولانی و سیصد ساله از جنگ های بیزانس با خلفای عرب آغاز شد. نبردهای نظامی بین بیزانسی ها و اعراب که از فلسطین آغاز شده بود، به سرعت ماهیتی گسترده به خود گرفت.

گسترش اسلام در قبرس

در سال ۶۳۲، ابوبکر، خویشاوند پیامبر محمد، نیروی نظامی پیاده روی در جزیره پیاده کرد و برای مدت کوتاهی آن را تصرف نمود. بیزانسی ها با اعزام نیرو، قبرس را بازگرداندند. سپس، در سال ۶۴۷، خلیفه دمشق موایه با ناوگانی متشکل از ۱۷۰۰ کشتی به جزیره آمد. او کنستانتیا را تصرف کرد و قبرس را تصرف نمود. ساکنان باید سالانه ۷۲۰۰ سکه طلا به خلیفه پرداخت می کردند، وفادار می ماندند و درباره پیاده شدن نیروهای بیزانسی در جزیره گزارش می دادند. پس از به دست گرفتن کنترل قبرس، اعراب پادگان های خود را در آنجا رها کردند و شروع به ساخت مساجد کردند. جمعیت نسبتا قابل توجهی از مسلمانان در جزیره شکل گرفت.

بنابراین، در دوره نیروهای عرب-بیزانسی، اسلام در میان برخی از ساکنان جزیره گسترش یافت. مراکز مذهبی مسلمانان ساخته شدند. مهم ترین آن ها مسجد حله سلطان تکه بود. همچنین آرامگاه شهدای اسلامی در شمال جزیره – تکه غزارت عمر.

عرب ها انواع جدیدی از محصولات را به قبرس آوردند. تولید شکر و ابریشم به شاخه اصلی اقتصاد جزیره تبدیل شد.

اعراب و جمعیت مسیحی قبرس

خلفای عرب سلسله امیه نسبت به جمعیت مسیحی محلی بسیار مدارا داشتند. در دوران آن ها، تلفیقی خاص و منحصر به فرد از فرهنگ شرق مسلمان و سنت های روم در خاورمیانه شکل گرفت. استادان نقاشی موزاییکی و نقاشی دیواری از قبرس، مساجد و اقامتگاه های خصوصی خلفا را تزئین می کردند. برای مثال، مسجد اصلی دمشق در زمان خلیفه ولید اول. خالقان به خوبی قادر بودند نه تنها طبیعت، بلکه پیکره های انسان ها، حتی برهنه ها، را نیز به تصویر بکشند. تضعیف موقعیت اعراب در قبرس از سال ۶۸۳ آغاز شد.

بر اساس پیمان صلح با امپراتور بیزانس، پادگان عرب عقب نشینی شد و جزیره به مناطق تقسیم گردید. سپس امپراتور غیرقابل پیش بینی بیزانس، ژوستینیان دوم، بخش مسیحی ساکنان جزیره را به آسیای صغیر منتقل کرد، جایی که شهر ژوستینیانوپولیس در سواحل دریای مرمره ساخته شد. بخش دیگری از جمعیت جزیره به سوریه گریختند. تمام این ها منجر به فروپاشی اقتصاد و تخریب شهرهای قبرس شد. تنها در سال ۶۹۸ بود که امپراتور بیزانس، تیبریوس سوم، و خلیفه دمشق صلح امضا کردند. جمعیت توانستند هم از بیزانس و هم از سوریه به قبرس بازگردند. ظهور جامعه ای از مسیحیان مارونی در جزیره به همین دوره بازمی گردد.

حکومت بیزانس

قلعه سنت هیلاریون
قلعه سنت هیلاریون

حکومت اعراب در جزیره ۲۰۰ سال دیگر ادامه یافت، اما بیزانسی ها بار دیگر تلاش کردند جزیره را بازپس بگیرند. در سال ۹۶۵، فرمانده درخشان نیکفوروس فوکاس چندین شکست به نیروهای عرب وارد کرد و جزیره دوباره تحت کنترل بیزانس درآمد. افزایش تدریجی جمعیت آن آغاز شد. همراه با صومعه های جدید بیزانسی که ساخته شدند، شهرهای قدیمی نیز بازسازی شدند. شهر لفکوزیا که به طور مناسب در مرکز جزیره و دور از درگیری ها قرار داشت، اهمیت آن را افزایش داد. این قلعه بازسازی شد و به اقامتگاه فرماندار بیزانسی قبرس تبدیل گردید.

قبرس در طول جنگ صلیبی اول نقش مهمی به عنوان پایگاه غذایی برای ارتش صلیبی در محاصره انطاکیه ایفا کرد. همسایگان جدید، صلیبیون، کمتر از خلفای عرب خطرناک نبودند. شاهزاده رینولد آنتیکیوم به همراه شوالیه های گاسکونی و مزدوران ارمنی در سال ۱۱۵۶ به جزیره حمله کردند. پس از شکست دادن ارتش کوچک فرماندار بیزانس، گاسکون ها و ارامنه به مدت سه هفته به غارت و غارت پرداختند. پس از غارت ساکنان و اطلاع از نزدیک شدن ناوگان بیزانس، نیروهای شاهزاده قبرس را ترک کردند. از آن زمان، جمعیت جزیره در ترس مداوم زندگی کرده اند و منتظر حملات بیشتر بوده اند.

تاریخچه قبرس شمالی: آخرین فرماندار بیزانس و اولین بریتانیایی در قبرس

در قرن دوازدهم، امپراتوری بیزانس با مشکلات نظامی جدی تری روبرو شد و در دفع حملات متعدد همسایگان جنگ طلب به مرزهای غربی و شرقی خود دچار مشکل شد. تضعیف قدرت امپراتوری منجر به چندین شورش علیه فرمانداران قبرس شد. آخرین فرماندار بیزانسی قبرس، اسحاق دوکاس-کومننوس، نوه امپراتور بیزانس، مانوئل اول بود. با بهره گیری از کودتای کاخ در قسطنطنیه، اسحاق خود را امپراتور قبرس اعلام کرد. او یکی از راهبان را به عنوان پاتریارک جزیره منصوب کرد و او را تاج گذاری نمود.

آیزاک حاکمی ظالم و حریص بود که مردمش را تا مغز استخوان غارت کرد. پس از آنکه فهمید پسرش به «دین لاتین» گرویده است، آیزاک او را اعدام کرد. با کمک گروه هایی از مزدوران ارمنی، اسحاق ساکنان جزیره را در ترس دائمی نگه داشت. پس از اینکه زمانی توسط صلیبیون زندانی شده بود، آیزاک با نفرتی مرگبار از آن ها متنفر بود. او به خلیفه صلاح الدین وعده داد که هیچ کمکی به صلیبیون نکند و اجازه ندهد آن ها در قبرس پیاده شوند. این روند تا بهار ۱۱۹۱ ادامه داشت.

در این زمان، دو کشتی صلیبی در خلیج لیماسول در جریان یک طوفان شدید غرق شدند. کشتی سوم خوش شانس بود که در بندر لیماسول پناه گرفت. ایساک دستور بازداشت همه صلیبیون روی کشتی باقی مانده را صادر کرد. مشخص شد که دو بانوی اشرافی روی کشتی هستند. این افراد عبارتند از: عروس شاه ریچارد اول انگلستان، شاهزاده برنگاریا ناوار، و خواهر پادشاه، شاهدخت جوانا. آن ها نگهبانی قوی داشتند که شامل شوالیه های منتخب انگلیسی و بهترین تیراندازان سلطنتی بود. بانوان درخواست آب تازه و اجازه داشتند در بندر منتظر بمانند تا کشتی های شاه ریچارد اول، لاین هارت، برسند. در فلسطین، ارتش متحدش، پادشاه فرانسه، در انتظار او بود. جنگ صلیبی سوم آغاز شده بود.

امپراتور شیاد

آیزاک که خود را «امپراتور» می نامید، تصمیم گرفت نامزد و خواهر پادشاه را گروگان بگیرد تا از فرود صلیبیون در جزیره جلوگیری کند. او تحویل آب تازه به کشتی را ممنوع کرد و بانوان را دعوت کرد تا به قلعه اش در لیماسول نقل مکان کنند. شاهزاده خانم های محتاط این پیشنهاد را رد کردند و نگهبانشان کاملا آماده شدند. سپس آیزاک نیروهایی از نیکوزیا فراخواند تا کشتی را با زور تصرف کنند، اما دیر رسید. چندین کشتی شیردل ریچارد با تمام بادبان وارد خلیج لیماسول شدند. پادشاه عجله ای به فلسطین داشت، اما وقتی از از دست دادن دو کشتی اش و امتناع امپراتور اسحاق از کمک به کشتی باقی مانده مطلع شد که باعث ناراحتی معده شاهزاده ها شد، خشمگین شد و تصمیم گرفت به آن مرد گستاخ درس عبرت بدهد.

پادشاه انگلستان نیروهایش را در ساحل پیاده کرد و امپراتور خودخوانده به سختی توانست به نیکوزیا فرار کند. ریچارد که فرستادگانی برای حمایت به فلسطین فرستاده بود، مراسم ازدواج خود را با شاهزاده خانم برنگاریا در کلیسای سنت جورج در لیماسول به طور رسمی برگزار کرد. در اینجا با تاج انگلستان تاج گذاری شد. شاه ریچارد اولتیماتومی به آیزاک فرستاد که در آن پیشنهاد پرداخت ۲۰ دلار غرامت داد. ۰۰۰ سکه طلا و دو کشتی جدید در اختیارش گذاشت. برای تضمین وفاداری آینده حاکم قبرس، دخترش مجبور شد به فلسطین برود. آیزاک نمی خواست پول را واگذار کند و پیمان با صلاح الدین را که بیش از شاه ریچارد از او می ترسید، بشکند. با امید به تعداد اندک نیروهای پادشاه انگلیس، به صلیبیون اعلان جنگ داد. اما شاه ریچارد موفق شد نیروهای کمکی از فلسطین دریافت کند.

آخرین روزهای بیزانس

ارتش ایساک دوکاس-کومننوس در نبرد دشت نزدیک نیکوزیا با حمله شدید سواره نظام شوالیه صلیبیون شکست خورد. اسحاق به کوهستان عقب نشینی کرد و در آنجا از دشمنانش در این یا آن قلعه صعب العبور پنهان شد. او توسط صلیبیون در صومعه آندریاس رسول دستگیر شد و به ریچارد برده شد. اسحاق فقط یک چیز از پادشاه خواست – اینکه او را در زنجیرهای نقره و طلا ببندد، همانطور که در بیزانس در زمان دستگیری اعضای خانواده امپراتوری اتفاق افتاد. ریچارد موافقت کرد و غل و زنجیر یک شبه ساخته شد. صلیبیون “امپراتور” سابق را به سوریه بردند و دخترش به نرماندی فرستاده شد. جزیره قبرس متعلق به پادشاهان انگلیس اعلام شد. ریچارد نیمی از پولی را که هر یک از خانواده های جزیره داشتند گرفت، یک فرماندار و کلانتر انگلیسی منصوب کرد، پادگان کوچکی را ترک کرد و به فلسطین رفت.

معبدی ها، لوزینان ها، ونیزی ها

کلیسای جامع سنت نیکلاس
کلیسای جامع سنت نیکلاس

در جریان جنگ صلیبی سوم در سال ۱۱۹۱، جزیره توسط صلیبیون فتح شد. اما شاه ریچارد شیردل انگلستان درک می کرد که اداره جزیره چقدر دشوار خواهد بود. بنابراین، تصمیم گرفت آن را به فرقه تمپلارها بفروشد. پس از قیام در جزیره، فرقه تمپلار آن را رد کرد و ریچارد آن را به گی دو لوزینیان فروخت. بدین ترتیب، حکومت پادشاهان فرانک به جزیره قبرس رسید که حدود ۳۰۰ سال به طول انجامید. کاتولیسیزم دین رسمی جزیره شد، اما کلیسای ارتدکس حفظ گردید. آداب و رسوم اروپای فئودالی در قبرس حاکم بود. نیکوزیا پایتخت قبرس شد. در سال ۱۴۸۹، ملکه کاترینا کورنارو قبرس تاج و تخت قبرس را به نفع ونیز واگذار کرد و بدین ترتیب دوره حکومت دودمان فرانک ها پایان یافت.

پس از کناره گیری آخرین ملکه قبرس، کاترینا کورنارو، به نفع جمهوری ونیز، قبرس به یک پایگاه نظامی در شرق مدیترانه تبدیل شد. بیش از ۸۰ سال، پرچمی با نشان جمهوری سن مارک با تصویر شیر بر فراز جزیره به اهتزاز درآمده بود. اما ورود ونیزی ها وضعیت اقتصادی و فرهنگی جزیره را بهبود نبخشید. میزان نارضایتی از اداره ونیزی ها چنان زیاد بود که مهاجرت گسترده ای از جزیره آغاز شد. سلطه ونیزی ها بر جزیره با تصرف جزیره توسط ترکیه پس از جنگی خونین و طولانی به اوج رسید.

تاریخچه قبرس شمالی: امپراتوری عثمانی

تاریخچه قبرس شمالی بیوخان
تاریخچه قبرس شمالی بیوخان

تا سال ۱۵۷۳، حکومت ترک ها در قبرس تحت حمله ارتش عثمانی به طور محکم تثبیت شده بود. قبرس از یک پادشاهی فرانکی مرفه، به استانی عقب مانده در امپراتوری عثمانی تبدیل شد. ارتش مصطفی پاشا قبرس را ترک کرد و یک پادگان کوچک متشکل از ۱۰۰۰ ینی چری و ۲۵۰۰ اسپاگا را پشت سر گذاشت. مقامات جدید سمت دراگومان، مترجم رسمی فرماندار قبرس، را ایجاد کردند. وظایف او شامل مدیریت دفتر فرماندار بود. اسقف اعظم کلیسای ارتدکس قبرس عنوان «اتنارک» را دریافت کرد و به عنوان رئیس جمعیت یونانی جزیره شناخته می شد. همچنین تغییرات جدی در زندگی مردم عادی رخ داد. رعیت داری لغو شد و زمین ها به دهقانان منتقل گردید. جمعیت یونان اجازه داشتند هرگونه معامله ای با زمین انجام دهند و قیمت زمین ثابت شد.

با گذشت زمان، دولت سلطان شروع به اسکان مجدد مسلمانان آناتولی در جزیره کرد. در دو سال اول، ۸۰۰۰ خانواده ترک به جزیره نقل مکان کردند. به مهاجران زمین هایی داده شد که متعلق به کلیسای کاتولیک و سنای ونیز بود.

مدعیان جزیره

اما به زودی، پس از تصرف قبرس توسط امپراتوری عثمانی، دوک چارلز ساووی، وارث ملکه شارلوت، مدعی این جزیره است. دوک به سلطان پیشنهاد کرد که قبرس را به عنوان رعیت به او منتقل کند ، که سلطان از این کار امتناع کرد. اما دوک ساووی از تلاش های خود برای بازپس گیری قبرس دست نکشید. او به اسقف اعظم کلیسای ارتدکس قبرس پیشنهاد کرد تا به او کمک کند تا قدرت جزیره را به دست آورد. شرایط تسلیم پیشنهادی حفظ موقعیت کلیسا در جزیره ای را که تحت حکومت سلطان اشغال کرده بود، پیش بینی کرد. اسقف اعظم آماده بود تا کلیساهای خود را به کاتولیک ها بازگرداند، به این شرط که هیچ یسوعی، اسپانیایی، جنوایی و پروتستان در جزیره وجود نداشته باشد. مسائل دفاعی به دوک ساووی منتقل شد، اما حق تشکیل دولت در اختیار اسقف اعظم باقی ماند. بعدها، اسقف اعظم ایده بازگرداندن سلطنت در جزیره را کنار گذاشت و دیدگاه های خود را به یونان معطوف کرد.

برج قلعه اتللو
برج قلعه اتللو

فساد در جزیره بیداد می کرد. اسقف اعظم ، که قدرت زیادی داشت ، و دراگومون از مردم مالیات جمع آوری می کردند. اخاذی از مالیات با بی رحمی باورنکردنی انجام شد.

ایده انوز

از سال ۱۸۱۷، جنبش انقلابی در یونان آغاز شد. پس از آن، نمایندگانی از انجمن های مخفی مختلف در قبرس حضور یافتند. اسقف اعظم کیپریانوس نمی خواست آن ها را ببیند، اما سپس شروع به تخصیص مبالغ قابل توجهی برای نیازهای تبلیغاتچی ها کرد. این اقدامات آغازگر تأمین مالی سازمان های زیرزمینی بود که آرمان های «انوسیس» درباره اتحاد قبرس و یونان به یک کشور واحد را تبلیغ می کردند.

ایده «انوسیس» اسقف اعظم را جذب کرد زیرا اسقف های اعظم قبرس در رتبه و امتیازات خود بالاتر از رهبران کلیسای ارتدکس یونان قرار دارند. بنابراین، با اتحاد این کشورها، اسقف اعظم قبرس باید رئیس کلیسای ارتدکس هلنی می شد. این دلیل ساده باعث شد اسقف های اعظم قبرس از ایدئولوگ های «مبارزه علیه ظلم ترکیه» حمایت کنند.

ابرهای جنگ جهانی اول در اروپا جمع می شدند. ایده های آلمان درباره الحاق قبرس، کرت و رودس توسط آلمان نخست وزیر بریتانیا، لرد د اسرائیلی را نگران کرد. دولت بریتانیا مذاکرات با ترکیه درباره اتحاد نظامی را آغاز می کند. قبرس با موقعیت استراتژیک ایده آل در شرق مدیترانه، به «ناو جنگی غرق نشدنی» ناوگان بریتانیا تبدیل شد. مذاکرات برای سازماندهی پایگاه نظامی بریتانیا در جزیره موفقیت آمیز بود. و در ژوئن ۱۸۷۸، توافق نامه بین طرفین امضا شد. در اول ژوئیه ۱۸۷۸، دریاسالار بریتانیایی هاو دستور دریافت کرد تا با اسکادران خود از مصر به قبرس حرکت کند. و در ۱۲ ژوئیه، پرچم بریتانیا در نیکوزیا برافراشته شد. بدین ترتیب، قبرس تحت کنترل اداره سلطنتی بریتانیا قرار گرفت.

و دوباره پرچم بریتانیا

نماینده عالی ملکه رئیس اداره سلطنتی انگلیس در جزیره شد. در زمان او، شورای قانون گذاری فعالیت می کرد که متشکل از ۴ انگلیسی و ۴ ساکن محلی بود. بریتانیایی ها کلیسای ارتدکس قبرس را به طور کامل از قدرت برکنار کردند. اسقف اعظم این وضعیت را تحمل کرد، زیرا امکان بازگشت قدرت سلطان به جزیره وجود داشت.

در سال ۱۸۸۲، اصلاحات اداری در جزیره انجام شد. در نتیجه، شورای اجرایی تشکیل شد که شامل ۶ عضو منصوب و ۱۲ عضو منتخب (۹ نفر از جامعه یونانی، ۳ نفر از جامعه ترک) بود. نماینده عالی ملکه حق وتو داشت و تمامی تصمیمات شورای اجرایی را تصویب می کرد. همچنین، به لطف مقامات بریتانیایی، جزیره قوانین خاص خود را داشت که سیستم های آموزش و مراقبت های بهداشتی را کنترل می کرد. سرمایه گذاری قابل توجهی در توسعه شبکه جاده ای، صنعت معدن و ساخت بندر انجام شد. حتی یک راه آهن در قبرس ساخته شد.

بریتانیا به طور منظم به ترکیه اعلام کرده است که آماده است قبرس را به حوزه قضایی خود بازگرداند، مشروط بر اینکه همه بندهای معاهده رعایت شود. اما پس از آغاز جنگ، زمانی که بریتانیا و ترکیه خود را در بلوک های نظامی متفاوتی یافتند، شرایط اتحادشان باطل شد. قبرس به عنوان قلمرو تاج اعلام شد.

در اکتبر ۱۹۱۵، یونان فرصتی برای الحاق قبرس داشت. بریتانیا که نگران تضعیف متفقین بود، به دنبال اعضای جدید بود و یونان را دعوت کرد تا در جبهه بالکان نزدیک سالونیک وارد جنگ شود. به همین دلیل، او قول داد پس از پیروزی در جنگ، قبرس را به یونان واگذار کند. اما یونان موافقت نکرد و تا سال ۱۹۱۷ صبر کرد، زمانی که مسئله فاتحان هیچ شکی باقی نمی گذاشت، بنابراین فرصت تصرف قبرس را از دست داد. و بریتانیا نیز به نوبه خود یک پیمان مخفی «سایکس-پیکو» با فرانسه امضا کرد که هدف آن جلوگیری از هرگونه تلاش یونان برای تصرف قبرس در آینده بود.

تاریخچه قبرس شمالی و حکومت بریتانیا

دولت بریتانیا پس از پایان جنگ، مدیریت جزیره را به طور فعال بر عهده گرفت. تعدادی اصلاحات انجام شد: ایجاد سانسور رسانه ها، اصلاح نظام آموزشی، اداره آثار باستانی که هدف آن حفظ آثار تاریخی و مطالعه تاریخ باستان قبرس بود.

اما حامیان انوسیس، تحت رهبری اسقف اعظم قبرس، «مجلس ملی» را تشکیل دادند که شاخه اجرایی غیرقانونی موازی بود. «مجلس ملی» می خواست قبرس به یونان بپیوندد. حامیان انوسیس تلاش برای شورش در نیکوزیا سازمان دادند و کاخ فرماندار بریتانیا را به آتش کشیدند. دولت بریتانیا نیز به نوبه خود تعداد نیروهای مستقر در جزیره را افزایش داد و در سال ۱۹۳۳ مانع انتخاب اسقف اعظم جدید قبرس شد.

در مدیترانه در طول جنگ جهانی دوم، قبرس در عقب نیروهای بریتانیایی قرار داشت. بسیاری از قبرسی ها در صفوف ارتش بریتانیا در جنگ شرکت داشتند. در سال ۱۹۴۷، دولت کارگر اجازه انتخاب اسقف اعظم جدید قبرس را داد که اشتباهی مرگبار برای سیاستمداران بریتانیایی بود.

تاریخچه قبرس شمالی: سال های پر آشوب

بقایای روستای تانکا. آکدنیز
بقایای روستای تانکا. آکدنیز

در قبرس، سازمان تروریستی زیرزمینی ائوکا تحت رهبری سرهنگ سابق ارتش یونان، گریواس، تأسیس شد. گریواس معتقد بود شرایط طبیعی قبرس برای جنگ چریکی در جزیره ایده آل است. تنها نگرانی او تمایل طبیعی قبرسی ها به زندگی آرام و صلح آمیز و بی اعتمادی شان به انواع ماجراجویی ها بود، اما او روی شور و اشتیاق جوانان حساب می کرد. در سال ۱۹۴۹، اسقف اعظم ماکاریوس دوم قبرس یک «همه پرسی» برگزار کرد تا نگرش مردم یونان نسبت به ایده های «انوسیس» را مشخص کند. در نتیجه، اسقف اعظم اعلام کرد که ۹۸٪ یونانی های قبرس از ایده پیوستن به یونان حمایت می کنند.

در ژوئیه ۱۹۵۴، اسقف اعظم جدید قبرس، ماکاریوس دوم، با گریواس در آتن دیدار کرد و همراه با او مرکز توطئه ای به نام شورای انقلابی را ایجاد نمود. این مرکز مسئول بررسی آماده سازی و هماهنگی شرکت برای اجرای انوسیس در قبرس بود. سازمان مخفی EOKA که توسط گریواس در قبرس ایجاد شد، تعداد زیادی جوان، دانش آموز و دانش آموز دبیرستانی را در خود درگیر کرد. حملات تروریستی جان های بیشتری را گرفت و سربازان بریتانیایی، گردشگران انگلیسی، یونانی های انگلیسی دوست و پلیس را کشت.

وضعیت پرتنش

نیروی پلیس شامل جمعیت محلی، یونانی ها و ترک های قبرسی بود. در این زمینه، اقدامات علیه پلیس باعث افزایش تنش میان جمعیت یونانی و ترک شد. رهبران ترک قبرسی اظهار داشته اند که ایده انوسیس را نمی پذیرند و ترجیح می دهند شهروند بریتانیا باقی بمانند. ترکیه نیز به نوبه خود تحولات قبرس را به دقت دنبال کرده و به وضوح اعلام کرده است که از تمام تدابیر خود برای حفاظت از جمعیت ترک در جزیره استفاده می کند. اما اقدامات تروریستی ادامه یافت.

یونان، تحت فشار کشورهای ناتو، در سال ۱۹۵۷ موافقت کرد شعار «انوسیس» را حذف کند و استقلال قبرس را همراه با ترکیه و بریتانیا تضمین نماید. ترور متوقف شد که راه را برای تقسیم قبرس هموار کرد. مسئله قبرس یکی از مسائل اصلی نه تنها برای جمعیت محلی، بلکه برای کل مدیترانه باقی ماند. در فوریه ۱۹۵۹، در لندن، نمایندگان انگلستان، یونان، ترکیه و جمعیت یونانی و ترک جزیره بسته ای از اسناد را امضا کردند که مبنای قانونی قانون گذاری جمهوری قبرس را فراهم کرد. در این جزیره، جمهوری مستقل قبرس شکل گرفت.

جمهوری مستقل قبرس

کلیسای روستا
کلیسای روستا

قانون اساسی تصویب شده در لندن حقوق سیاسی برابر را به جوامع یونانی و ترک جزیره اعطا کرد و الحاق آن به یک کشور دیگر را ممنوع نمود. اسقف اعظم ماکاریوس به عنوان اولین رئیس جمهور قبرس انتخاب شد و دکتر فاضل کوچوک به عنوان نایب رئیس انتخاب گردید. اما هدف واقعی رئیس جمهور ماکاریوس نابودی سریع دولت تشکیل شده بود. همچنین رهبری کلیسای متحد ارتدکس هلنیک. در دسامبر ۱۹۶۳، رئیس جمهور ماکاریوس تلاش کرد «کودتای مسالمت آمیز» انجام دهد و ۱۳ اصلاحیه قانون اساسی را به پارلمان قبرس اعطا کرد.

هدف اصلی تغییرات در قانون اساسی، حذف ترک های قبرسی از ساختارهای دولتی و ایجاد شرایط قانونی برای الحاق قبرس به یونان بود. دیوان عالی قبرس اصلاحات رئیس جمهور ماکاریوس را غیرقانونی دانست. به همین دلیل، رئیس دیوان عالی توسط افراطیون یونانی مورد آزار و تهدید قرار گرفت و مجبور به استعفا شد. و هرج و مرج دولتی در جزیره آغاز شد.

تاریخچه قبرس شمالی و سال های استقلال

در طول سه سال استقلال، چندین سازمان شبه نظامی یونانی و «ارتش های خصوصی» در جزیره ایجاد شدند. این سازمان ها برای حل بحران قانون اساسی با زور طراحی شده بودند. در سال ۱۹۶۴، یگان های «ارتش خصوصی» گریواس قصد داشتند روستای ارنکوی را تصرف کنند. این روستا از نظر استراتژیک برای ترک های قبرسی اهمیت داشت. تنها از طریق بندر کوچک این روستا بود که ترک های قبرسی می توانستند سلاح و تجهیزات را از ترکیه برای واحدهای دفاع شخصی محلی دریافت کنند. حمله ارتش گریواس توسط نیروهای گروه های TMT با حمایت هوانوردی ترکیه دفع شد.

خانواده های ترک قبرسی مجبور شدند در روستاهایی که توسط تروریست های یونانی احاطه شده بودند، پناه بگیرند و تحت حمایت نیروهای دفاع شخصی و واحدهای سازمان ملل قرار داشتند. در سال ۱۹۶۴، ترک های قبرس حدود ۱۰۰۰ نفر و طرف یونانی حدود ۲۰ نفر را از دست دادند.

تعداد نیروهای یونانی در جزیره در سال ۱۹۶۷ به ۲۰٬۰۰۰ نفر رسید. اما برخلاف قانون اساسی قبرس، رئیس جمهور ماکاریوس «گارد ملی» یونان را به رهبری ژنرال گریواس ایجاد کرد. این اقدامات بخشی از نقشه مخفی آکریت برای اجرای اجباری انوسیس بود. اسناد این طرح بعدها در مطبوعات یونان منتشر شد. در این دوره، ۲۵٬۰۰۰ ترک قبرسی از روستاهای خود اخراج شدند و به کشور خود پناهنده شدند.

تاریخچه قبرس شمالی: تقسیم جزیره به دو بخش

طبیعت قبرس شمالی
طبیعت قبرس شمالی

در ۲۶ ژوئن ۱۹۶۷، اعضای یونانی پارلمان قبرس قطعنامه ویژه ای درباره انوسیس تصویب کردند که هرگز لغو نشد. این حزب الحاق قبرس به یونان را به عنوان «هدف ملی تاریخی» یونانی های قبرس به رسمیت شناخت. با این حال، گارد ملی در نوامبر ۱۹۶۷ حملات به روستاهای ترکیه را از سر گرفت. در این زمان، گریواس و رئیس جمهور ماکاریوس بر سر اهدافشان اختلاف نظر دارند. گریواس مشتاق قدرت است و تحت فشار او، ماکاریوس از مقام اسقف اعظم برکنار می شود. حتی مرگ گریواس در سال ۱۹۷۴ نیز بحران را متوقف نکرد. در ۱۵ ژوئن ۱۹۷۴، واحدهای گارد ملی و شبه نظامیان EOKA 2 به ساختمان های دولتی نیکوزیا حمله کردند و شروع به تیراندازی به کمونیست های قبرس کردند.

رئیس جمهور ماکاریوس به پایگاه نظامی بریتانیا گریخت و قبرس را ترک کرد. گارد ملی یونانی قبرس به طور همزمان به ۳۳ روستای ترک حمله کرد و برخی از ساکنان آن کشته شدند. بنابراین، در ۲۰ ژوئن ۱۹۷۴، ترکیه تصمیم گرفت از حق خود به عنوان ضامن توافقات زوریخ استفاده کند. برای جلوگیری از الحاق قبرس به یونان و تضمین امنیت ترک های قبرسی. نیروهای ترک به جزیره آورده شدند و تحت حمایت روستاییان، ترک های قبرسی در شمال و مرکز جزیره قرار گرفتند.

تاریخچه قبرس شمالی

تاریخ قبرس شمالی. در ۲۵ ژوئن، کنفرانس صلح درباره قبرس در ژنو افتتاح شد. در ۳۰ ژوئن، پروتکلی درباره تعهدات طرفین برای بازگرداندن صلح در جزیره توافق و امضا شد. ترکیه بلافاصله واحدهای خود را به مناطق تثبیت شده در شمال قبرس عقب کشید. اما گارد ملی واحدهای خود را از روستاهای تصرف شده ترکیه خارج نکرد و به کشتن غیرنظامیان ادامه داد. و زمانی که بخشی از جمعیت ترک به قلعه فاماگوستا پناه بردند، یونانی ها محاصره و گلوله باران آن را از پشت بام ساختمان های چندطبقه سازماندهی کردند. مذاکرات در ژنو متوقف شد. ارتش ترکیه ظرف سه روز کنترل کل قلمرو قبرس شمالی را به دست آورد.

از آن لحظه به بعد، دیگر درگیری های قومی در قلمرو قبرس رخ نداد. در سال ۱۹۷۵، روند مذاکرات دیپلماتیک با میانجیگری سازمان ملل آغاز شد. مذاکرات درباره ایجاد یک دولت فدرال در قبرس و نهادهای خودگردان محلی در دو کشور ملی بحث شد. با این حال، مذاکرات توسط رئیس جمهور ماکاریوس متوقف شد و او به قبرس بازگشت. بدین ترتیب، شرایط توافق شده برای ایجاد دولت فدرال در قبرس مختل شد. ترک های قبرسی به طور یک جانبه طرح توافق شده را اجرا کردند و ایجاد «دولت فدرال ترک قبرس شمالی» را اعلام نمودند. این امر امکان تشکیل مقامات محلی، ایجاد زندگی آرام و پایان دادن به تبادل جمعیت بین استان های ملی قبرس در سال ۱۹۷۵ را فراهم کرد.

منبع: اینترنت رایگان
آماده توسط: جولیا اوزرجه

اگر سوالی درباره مجوز اقامت دارید، خرید بلیت هواپیما. علاوه بر سوالات مربوط به وکالت نامه های رسولی – با Veles Property تماس بگیرید. شماره تماس ما: ۰۵۳۳ ۸۲۶ ۰۴۴۹ (دیانا)، ۰۵۳۳ ۸۴۰ ۴۸۳۸ (ورا)، ۰۵۳۳ ۸۳۳ ۳۳۹۸ (ایرینا)

مقالات بیشتر در مورد قبرس شمالی را اینجا بخوانید.

تحولات قبرس شمالی را در تلگرام و اینستاگرام
ما دنبال کنید. تمام ویدیوهای ما را در کانال یوتیوب VELES تماشا کنید.

مقایسه ملک ها

مقایسه