تاریخ قبرس شمالی شامل نقاط عطف متعددی است که شرح مفصلی از آنها در زیر دنبال می شود. این جزیره در دوره نوسنگی شروع به سکونت کرد که آغاز زندگی در قبرس بود. در گذشته های دور، در نتیجه پدیده ها و فجایع طبیعی، منطقه قابل توجهی از زمین از سواحل شام جدا شد. این امر با شکل گیری جزیره قبرس همراه است. اینگونه بود که این جزیره عظیم و باشکوه متولد شد. تاریخ قبرس شامل نقاط عطف متعددی است. داستان مفصلی در مورد آن در زیر دنبال خواهد شد. سکونت آن در دوره نوسنگی آغاز شد که آغاز زندگی در قبرس بود. اولین آثار تمدن بشری که در قلمرو قبرس شمالی یافت شده است به اوایل هزاره هشتم قبل از میلاد برمی گردد.در نوک شبه جزیره کارپاس، قدیمی ترین سکونتگاه مربوط به دوره نوسنگی پیدا شد. زندگی در قبرس از این شهرک گسترش یافت. سواحل سوریه و کارپاس تنها 95 کیلومتر از هم فاصله دارند. جزایر صخره ای در منتهی الیه شبه جزیره کارپاس بقایای زنجیره ای از صخره ها هستند که زمانی از جزیره تا سواحل سوریه امتداد دارند. احتمالا اولین مهاجران در امتداد آن به جزیره رسیدند. قبلا در آن زمان ها ، مردم باستان به کشاورزی مشغول بودند. در آن زمان، کشاورزی به آرامی در حال توسعه بود. این عمدتا شامل دامپروری با سهم کمی از کشاورزی و صنایع دستی بود. مردم سگ، بز، گوسفند و طبق منابع دیگر، گاو و خوک را اهلی می کردند. آنها به ماهیگیری مشغول بودند و شروع به ساخت ساده ترین سرامیک ها از خاک رس محلی کردند. بدیهی است که اولین مردم جزیره از همان نوع قومی جمعیت شام، سامی ها بودند. مشخص است که در هزاره هفتم قبل از میلاد، مهاجرت قبایل سامی «حامیت» از شام به غرب آغاز شد. در مسیرهای مهاجرت این قبایل جزیره قبرس قرار داشت. مهاجرت “حامیت” تا سال 4500 قبل از میلاد ادامه یافت و پس از غرق شدن بخش بزرگی از خط الراس ظفر به پایین، بسیاری جرأت نکردند با قایق های پارویی کوچک از سواحل سوریه به جزیره برسند. جمعیت قبرس بسیار آهسته رشد کرد. در این مدت، مردم سرزمین اصلی فرآیند ذوب مس و ساخت محصولات برنز را کشف کردند. اسب ها رام شدند و چرخ اختراع شد. قرن بعدی در زندگی جزیره آغاز شد …
تاریخچه قبرس شمالی: عصر مفرغ
در عصر مفرغ، بین 3500 تا 2750 سال قبل از میلاد، موج جدیدی از مهاجران از سواحل جنوبی آناتولی (ترکیه کنونی) که تنها 60 کیلومتر با جزیره فاصله دارد، وارد جزیره قبرس شدند. این قبایل از نظر نوع قومی خود به قوم هیتی (گروه قفقاز) تعلق دارند. تعداد زیادی از مهاجران جدید از آسیای صغیر اسب های اهلی، سلاح های برنزی و سفال های پیشرفته تر را به جزیره آوردند. از آنجا که مهاجران تازه وارد از قبل مهارت کار با مس را داشتند ، آنها شروع به استفاده فعال از ذخایر سنگ معدن مس کردند.
با ورود به جزیره، مهاجران متعددی جمعیت سامی مسن تر را تحت سلطه خود درآوردند. گروه های قومی که در قبرس وجود داشتند جذب شد: سامی های باستان و هیتی های جدید. مردمی شکل گرفت – قومی-قبرسی ها، که به حق قدیمی ترین جمعیت جزیره قبرس محسوب می شوند. قومی-قبرسی ها با ساکنان جزیره کرت – پلاسگی ها تجارت فعالی انجام دادند. پلاسگی ها که دریانوردان خوبی بودند، در ساحل غربی کرت ظاهر شدند و در آنجا شهرک های تجاری خود را تأسیس کردند. کالاهای اصلی سرامیک و سلاح بود که پلاسگی ها در تولید آنها پیشرفت قابل توجهی داشتند. در حدود 1700 سال قبل از میلاد، اولین سکونتگاه های شهری ظاهر شدند. آنها به مراکزی برای تولید مس و سرامیک تبدیل شدند.
آلاسیا
یکی از سکونتگاه های قومی-قبرسی ها در شرق جزیره تشکیل شد. این شهر آلاسیا نامیده می شد و به سرعت به مرکز اصلی تجاری قبرس تبدیل شد. از اینجا تجارت پررونقی با سوریه، آناتولی و کرت وجود داشت. روابط تجاری سودآور با مصر باستان برقرار شد.
یکی از رهبران همراهان آخایی، پادشاه افسانه ای مینوس، با ملکه کرت ها ازدواج می کند و سلسله جدیدی را تأسیس می کند. تحت نوادگان او، کرت شکوفایی فرهنگ را تجربه کرد. نمونه هایی از کالاهای جدید او – سلاح، سرامیک و جواهرات – به قبرس وارد می شود. فرهنگ مینوی تأثیر زیادی بر سبک هنری باستانی قبرس داشت. بر اساس نوشته های هیتی ، قومیت های قبرسی الفبای خود را ایجاد کردند. در سال های 1400-1300 قبل از میلاد، قبرسی های قومی با کمک کشتی های کوچک حامل حدود یک تن شمش مس صادر کردند. در عوض ، طلا ، نقره ، عاج و سرامیک به جزیره وارد شد. مس قبرس در سراسر شرق مدیترانه و به ویژه در مصر تقاضای زیادی داشت. این امر با مکاتبات بین فرعون آمنهوتپ چهارم (1375-1385 قبل از میلاد) و پادشاه آلاسیا باستان که توسط دانشمندان در مصر یافت شده است، مشهود است. دوران شکوفایی تمدن قومی-قبرسی به دوره 1400-1200 قبل از میلاد برمی گردد در این زمان، آلاسیا به یکی از بزرگترین مراکز تجاری جهان باستان تبدیل شد. در سواحل سوریه، در منطقه راس شمرا، مستعمره بزرگی از قومی-قبرسی ها تأسیس شد که در آن کالاها ذخیره می شد و تجارت عمده فروشی گسترده از آنجا انجام می شد. در متون باستانی سریانی، این جزیره را “یتانیا” می نامند. این امکان وجود دارد که در زبان قومی-قبرسی ها مانند “کوپر” به نظر برسد.
آخائیان و توسعه قبرس
پایان تمدن مینوی در سال 1300 قبل از میلاد فرا رسید و در این زمان، کرت توسط آخائیان تصرف شد و قدرت سلسله کنوسوس را در آنجا تأسیس کرد. آخائیان روابط تجاری کرت ها را به دست گرفتند. در طول سفرهای تجاری متعدد خود به جزیره، آنها شروع به نگاه دقیق تر به نقاط آسیب پذیر دیوارهای شهر آلاسیا می کنند. اما زمان حمله آخایی ها به قبرس هنوز فرا نرسیده بود. در سال 1290 قبل از میلاد، جنگی بین امپراتوری هیتی و مصر برای برتری در فلسطین و سوریه درگرفت. در نبرد کادین، سپاه فرعون شکست خورد. هیتی ها همچنین نیروهایی را به قبرس فرستادند تا دسترسی مصریان به مس را ببندند. یک ارتش قدرتمند هیتی به آلاسیا حمله کرد. تا سال 1200 قبل از میلاد، جزیره قبرس به امپراتوری هیتی وابسته بود. هیتی ها از قبرس به عنوان محل تبعید جنایتکاران نجیب استفاده می کردند. این را لوح های گلی از پایتخت باستانی هیتی ها نشان می دهد. در قبرس، قدرت محدود پادشاهان محلی حفظ شده است. شهر آلاسیا به سرعت بهبود یافت و به طور قابل توجهی مستحکم شد.
سقوط هیتی ها
در سال 1200 قبل از میلاد، تهاجم به شرق آناتولی توسط قبایل فریگی آغاز شد که از داردانل عبور کردند و به آسیای صغیر رسیدند. یک جنگ طولانی با فریگی ها منجر به سقوط هیتی ها شد. این امر به پادشاهان قومی-قبرسی اجازه داد تا از ظلم و ستم امپراتوری هیتی خلاص شوند. در همان زمان، روابط متفقین با آخائیان برقرار شد که یک لشکرکشی نظامی بزرگ را به سواحل غربی آسیای صغیر فرستادند. شهر تروی در اینجا واقع شده بود. این دولت باستانی مناطق داردانل و دریای مرمره را کنترل می کرد. تروا متحد امپراتوری هیتی بود. شعر هومر “ایلیاد” قسمت دریافت آگاممون پادشاه آخایی را توصیف می کند که یک نامه زنجیره ای نبرد زیبا دریافت می کند که توسط پادشاه قبرس – کینیروس به عنوان هدیه ارسال شده است. هومر از تلفظ یونانی نام قومی-قبرسی پادشاه در شعر – Quina استفاده می کند. جنگ تروا از سال 1194 تا 1184 قبل از میلاد به طول انجامید و تروا ها از هیتی ها حمایت نظامی دریافت کردند، اما به دلیل جنگ با فریگی ها، نمی توانست قابل توجه باشد. پس از سقوط تروا ، آخائیان شروع به ایجاد پاسگاه های مستحکم در سواحل جنوب آناتولی کردند. شواهدی از روابط نزدیک قبرس با آخائیان وجود دارد که در حال تبدیل شدن به شرکای تجاری اصلی جزیره هستند. ظاهرا در آن زمان بود که برخی از قهرمانان جنگ تروا در قبرس ظاهر شدند. شهرک های تجاری دائمی آخایی در این جزیره تأسیس شد. با این حال، قبرس یک کشور نسبتا قوی بود و به راحتی شهرک های بازرگانان خارجی را کنترل می کرد.
آخایی ها
در سال 1800 قبل از میلاد، آخائیان یک لشکرکشی نظامی بزرگ را در فلسطین انجام دادند و به مصر حمله کردند. این لشکرکشی آخایی در وقایع نگاری مصری “تهاجم مردم از دریا” نامیده می شد. مصر که در اثر جنگ اخیر با هیتی ها تضعیف شده است، موفق می شود حمله “مردم از دریا” را به سختی دفع کند. با این حال، آخائیان کنترل فلسطین را به دست گرفتند. مردم محلی آنها را فلسطینی ها می نامیدند. هویت فلسطینی ها و آخائیان با ماهیت سفال آنها مشهود است. خود فلسطینی ها به مردم محلی گفتند که آنها از کرت و از کشور “هیتیم” آمده اند، همانطور که مردم محلی قبرس نامیده می کردند. به زودی جنگی در پلوپونز بین قبایل یونانی آغاز شد. ساکنان شمال، یونانیان دوریان، از این واقعیت استفاده کردند که نیروهای اصلی یونانیان، آخائیان، به فلسطین رفته بودند. حمله غیرمنتظره دوریان ها آخائیان را ابتدا به کرت و سپس به فلسطین فرار کرد. ورود مهاجران جدید منجر به درگیری بین قبرس و متحدان اخیر آن شد. آخائیان تصمیم گرفتند کنترل کامل قبرس را برقرار کنند.
فنیقی ها در قبرس
در سال های 1100-1075 قبل از میلاد، جنگی بین پادشاهان آلاسیا و آخائیان درگرفت. پایتخت جزیره با طوفان تسخیر شد و ساکنان آن به یکی از های تجاری آخائیان – سالامیس منتقل شدند. آخائیان به تدریج شهرهای قومی قبرسی ها را تصرف کردند و شهرهای خود را مانند سولوی و توماسوس ساختند. روند جذب و انقیاد جمعیت بومی جزیره به آخائیان تنها پس از شکست نظامی در سال 975 قبل از میلاد، در نتیجه قیام جمعیت فلسطین به رهبری پادشاه داوود متوقف شد. فروپاشی نیروهای نظامی اصلی آخایی در فلسطین و از دست دادن شهرها در یونان، فتح قبرس را متوقف کرد. صلح برقرار شد. قلمرو جزیره بین چندین دولت شهر تقسیم شد. در میان آنها شهرهای قومی قبرسی آماتوس ، ماریون و لاپیتوس باقی ماندند. بازرگانان فنیقی بیشتر و بیشتر در قبرس ظاهر می شوند. آنها جزیره قبرس را “کیتیوم” می نامیدند. فنیقی ها کیتیون، ویران شده توسط آخائیان را بازسازی کردند و چندین شهرک دیگر را تأسیس کردند. آنها با حضور خود در قبرس، تکنیک های ساخت سرامیک دو رنگ را آموختند که به طور گسترده به کشورهای همسایه صادر می شد. ظروف نیز طبق مدل های مایکنی در اینجا تولید می شد. اگرچه پس از نابودی تمدن مایکنی، دیگر به قبرس نمی آمد، صنعتگران محلی با موفقیت محصولات مایکنی را که می شناختند کپی کردند. برای قرن ها، جزیره قبرس به “پل” بین اولین تشکیلات دولتی مدیترانه تبدیل شد و خود را در تقاطع تمدن های باستانی یافت.
تاریخچه قبرس شمالی: دوره باستان و آشوری ها در قبرس
2800 سال پیش، دوره تاریخی جدیدی در توسعه جزیره قبرس آغاز شد – دوره باستانی. این با ظهور اولین “ابرقدرت” جهان باستان – امپراتوری آشور در شرق مشخص می شود. پادشاه آن سارگون دوم (724-705 قبل از میلاد) هفت شهر اصلی قبرس را که موظف به پرداخت خراج به آشوری ها بودند، تحت سلطه خود درآورد. حکومت آشور در سال 612 قبل از میلاد، پس از فتح بابل توسط ارتش مادها و سکاها، خشک شد. شهرهای قبرس آزادی به دست آوردند، اما نه برای مدت طولانی.
سلطه مصریان
مصر باستان که قدرت نظامی خود را افزایش داد، جنگ خود را با اتحاد فنیقی ها و شهرهای قبرس تشدید کرد. در یک نبرد دریایی، ناوگان فرعون هفری پیروز شد و وارث او آمس سوم (569-525 قبل از میلاد) نیروهایی را در جزیره فرود آورد و آن را تحت سلطه خود قرار داد. پادشاه آلاسیا ، الوتون ، موفق شد روابط خوبی با مصریان برقرار کند و به آنها کمک کرد تا تمام شهرهای جزیره را تصرف کنند. قدمت قدیمی ترین سکه های شناخته شده قبرس به دوران سلطنت الوتون برمی گردد. کتیبه های روی آنها به زبان قومی-قبرسی ساخته شده است که در آن زمان توسط اکثر ساکنان جزیره صحبت می شد. خراج به مصر سنگین بود. قبرس و فنیقیه شروع به پناه گرفتن از ابرقدرت جدید – امپراتوری پارس کردند. شهرهای قبرس در سال 545 قبل از میلاد با کمک آن خود را از قدرت فرعون رها کردند و رعیت پادشاهان ایران شدند. هژمونی ایران سال ها در قبرس برقرار شد.
دوره کلاسیک در قبرس
در تاریخ هنر قبرس، این دوره به دلیل ترکیب اصلی فرهنگ های قومی-قبرس، شرقی و یونانی، “کلاسیک” نامیده می شود. در این دوره، صنعتگران محلی شروع به ساخت سرامیک و جواهرات با کیفیت بالا کردند. در این زمان، تفاوت های جدی در زندگی سیاسی جزیره در دیدگاه های مردم یونان و فرزندان ساکنان بومی – قبرسی های قومی ظاهر شد. شهرهایی که تحت سلطه قومی-قبرسی ها و فنیقی ها بودند: آماتوس، کیتیون، سالامیس، ماریون، از موقعیت تحت الحمایه های مرفه ایرانی راضی بودند. شهرهای تاماسوس و شولوی که بعدا تأسیس شدند و عمدتا یونانی ها در آن زندگی می کردند، از “همبستگی یونانی” حمایت کردند. در سال 450 قبل از میلاد، آنها به شورش مستعمرات یونان در آسیای صغیر پیوستند و از آتن کمک گرفتند. نیروهای اعزامی یونان در جزیره ظاهر شدند. ثبات و رفاه با جنگ سی ساله جایگزین شد.
فتح جزیره توسط یونانیان
دوره دوم فتح جزیره توسط یونانیان آغاز شد. برای مدت کوتاهی، آتنی ها موفق شدند بیشتر شهرهای قبرس را تحت سلطه خود درآورند و قدرت سلسله های یونانی تئوکریدس را تثبیت کنند. پادشاه اونیلوس که از کمک نظامی گسترده ای از آتن برخوردار بود، محاصره آماتوس را آغاز کرد، آخرین شهری که توسط پادشاهان قومی قبرس اداره می شد. برای کمک به قومی-قبرسی، ایران یک نیروی اعزامی قوی و ناوگان را به جزیره اعزام کرد. در نبرد دریایی، ناوگان یونان پیروز شد، اما در نبرد سرنوشت ساز در دشت نزدیک سالامیس، نیروهای ترکیبی شهرهای یونانی قبرس با ارتش آموزش دیده ایرانی درگیر شدند. در بحبوحه نبرد، استاسنور اسپارتی به سمت ایرانیان رفت و ارابه های جنگی را به سمت آنها هدایت کرد که نیروی ضربتی اصلی سربازان شهرهای قبرس را تشکیل می داد. اونیلوس با گروهی از بهترین مزدوران یونانی موفق شد تشکیلات جنگی ایرانیان را بشکند و فرمانده نظامی آرتیبیوس را بکشد. نتیجه نبرد توسط جنگجویان آماتوس تعیین شد – قومی-قبرسی هایی که در کنار ایرانیان جنگیدند. آنها اونیلوس را محاصره کردند و او را کشتند. سر پادشاه به عنوان غنائم جنگی به آماتوس آورده شد و بعدا توسط کاهنان دفن شد.
تاریخ قبرس شمالی و حکومت پارس
سلطه ایران بر قبرس برای مدت طولانی احیا شد. در سال 480 قبل از میلاد، 150 کشتی قبرسی در لشکرکشی خشایارشا پادشاه ایران در یونان شرکت کردند. قبرس همچنان هدف اصلی عملیات نظامی آتن بود. در سال 478 قبل از میلاد، یک نیروی اعزامی دوباره در جزیره فرود آمد. او از قبرس به عنوان پایگاهی برای لشکرکشی نظامی علیه مصر استفاده کرد (همانطور که 700 سال پیش انجام داد!). با وجود تلاش های آتنی ها، نوادگان قومیت قبرسی ها با تکیه بر حمایت ایرانیان توانستند آماتوس و کیتیون را نگه دارند. زبان یونانی به تدریج شروع به جایگزینی قومی-قبرسی کرد. کتیبه های روی سکه های سالامیس قبلا به زبان یونانی ساخته شده بود. همه اینها به توسعه تجارت با یونان و رونق هنر یونان کمک کرد. در سال 351 قبل از میلاد، پادشاهان قبرس تلاش کردند تا از شر حکومت پارس خلاص شوند، اما با درک اینکه پارسیان نمی توانند با آنها کنار بیایند، به مشکلات داخلی روی آوردند و منتظر ظهور نیروی خارجی جدیدی بودند که قادر به درهم شکستن ابرقدرت ایران بودند. شرکای تجاری اصلی قبرس عبارتند از: یونان، مصر، شام، جزایر دریای اژه و شهرهای آسیای صغیر. کالاهای قبرس شهرهای اسلاوی بی شماری در منطقه دریای سیاه و کریمه را پر کرد.
تاریخچه قبرس شمالی: اسکندر مقدونی و پایان حکومت ایرانیان در قبرس
در سال 336 قبل از میلاد، قدرتی که قادر به درهم شکستن ابرقدرت پارسی بود، در افق سیاسی شرق مدیترانه در شخص پادشاه مقدونی اسکندر مقدونی ظاهر شد. فرمانده بزرگ پس از فتح یونان، لشکرکشی سریعی را به آسیا، به قلب امپراتوری پارس انجام داد. استعداد نظامی او به او اجازه داد تا ارتش ایران را در نبرد ایسوس در سال 333 قبل از میلاد شکست دهد، که پایان حکومت ایرانیان در آسیا و شرق مدیترانه بود. اما مرگ ناگهانی فرمانده بزرگ در سال 323 قبل از میلاد دولت او را در هرج و مرج فرو برد. جنگ طولانی بین فرماندهان ارتش مقدونیه برای تقسیم میراث رهبر بزرگ آغاز شد. قبرس توسط چندین مدعی به چالش کشیده شد. و همه به دلیل منابع طبیعی آن – مس و داربست. به مدت 27 سال، جزیره دست به دست شد. با پایان مبارزه فرماندهان مقدونی برای جزیره، تمام سلسله های سلطنتی محلی نابود شدند. بطلمیوس پیروز شد ، که کنترل مصر را نیز به دست گرفت. تحت حکومت سلسله ای که توسط بطلمیوس تأسیس شد، قبرس به مدت دو قرن و نیم بود. اما سلسله بطلمیوسی، که متحد روم شد، بیش از حد به آن وابسته شد.
سنای روم
در سال 81 قبل از میلاد، چنین حادثه ای رخ داد که سناتور کلودیوس پولچر توسط دزدان دریایی ربوده شد. اما به زودی فرار کرد و به طور اتفاقی به قبرس رسید. در آنجا او برای کمک مالی به بطلمیوس قبرس مراجعه کرد، اما دستور داد که “فریبکار” را بیرون کنند. سناتور که به عنوان ملوان در یک کشتی تجاری قرارداد بسته بود، هنوز هم می توانست به رم بازگردد. پس از دریافت مهم تریبون در آنجا، او تمام تلاش خود را کرد تا جزیره را توسط رم تصرف کند. در سال 58 قبل از میلاد، سنا یک گروه نظامی کوچک را به قبرس فرستاد که بدون هیچ مقاومتی قدرت روم را تأسیس کرد. تحت حاکمیت سنای روم، این جزیره تا سال 47 قبل از میلاد باقی ماند، زمانی که ملکه برجسته مصر، کلئوپاترا، این جزیره را به عنوان هدیه از معشوق خود مارک آنتونی دریافت کرد. او قبرس را تحت حکومت خود نگه داشت، اما پس از شکست در نبرد دریایی به رقیب خود اکتاویان در سال 42 قبل از میلاد، خودکشی کرد. کلئوپاترا نیش مار سمی را ترجیح می داد. با مرگ وی ، دوره ای طولانی از تاریخ جزیره به پایان رسید ، زمانی که قبرس ، در مسیرهای اصلی تمدن های آسیای غربی و مدیترانه ، موفق شد سبک هنری خاص خود را ایجاد کند و به یکی از مراکز اصلی تجاری دوره باستان تبدیل شود.
تاریخچه قبرس شمالی: امپراتوری روم و گسترش مسیحیت
جمعیت جزیره تحت حاکمیت روم قدرتمند به خوبی زندگی می کردند. قبرس دور از مرزهای امپراتوری و صحنه های عملیات نظامی قرار داشت. شهرها بر اساس مدل رومی – شهرداری ها اداره می شدند و استقلال قابل توجهی در حل مسائل داخلی داشتند، تا حق انتشار سکه های مسی خود. فرماندار رومی ، که محل اقامت او در کاخ بطلمیوس در پافوس بود ، فقط جمع آوری مالیات و داوری را کنترل می کرد. رم نیروهای نظامی قابل توجهی را در جزیره نگه نداشت و خود را به حضور نظامی اسمی یک اسکادران محدود کرد. قبرس که به عنوان یک مرکز مهم برای تولید سرامیک و مس باقی مانده بود، در تجارت غلات واسطه بین مصر و استان های غربی امپراتوری روم مشغول بود، برای مدت طولانی در آرامش و رفاه زندگی کرد، فرهنگ و هنر رومی در اینجا توسعه یافت و با یونانی ها مخلوط شد و طعم فوق العاده ای ایجاد کرد.
رسولان پولس و برنابا در قبرس
در سال 45 پس از میلاد، شاگردان عیسی مسیح، پولس و برنابا، با یک مأموریت رسولی وارد پافوس شدند. دومی از یک خانواده یهودی در شهر سالامیس بود. رسولان فرماندار سرگیوس پل را به مسیحیت گرویدند، که به گسترش سریع ایمان مسیحی در جزیره کمک کرد. جمعیت آن زمان چند ملیتی بود. اگرچه رومی ها در اینجا ساکن نشدند و خود را به بازدید از معبد آفرودیت یک بار در سال محدود کردند، ورود مهاجران از سایر استان های امپراتوری روم بسیار چشمگیر بود. زمانی که توده های قابل توجهی از یهودیان فلسطین شروع به مهاجرت به این جزیره کردند، وضعیت تغییر کرد.
ساکنان فلسطین که از جنگ های بین ژنرال های اسکندر مقدونی پناه بردند، در جزیره قبرس تحت سلطه بطلمیها ظاهر شدند. پادشاه یهودیه، هیرودیس کبیر، معادن مس جزیره را از سنا اجاره کرد و هزاران یهودی را برای کارهای سنگین معدن در اینجا اسکان داد. همه اینها بازرگانان یونانی را آزار نداد. با این حال، جریان مهاجران از فلسطین افزایش یافت. آنها اکثریت جمعیت سالامیس ، مرکز اصلی تجارت قبرس را تشکیل می دادند ، که بورس باستانی آن ، “آگورا” ، یکی از بزرگترین بورس های امپراتوری روم بود. یهودیان به تدریج تجارت عمده فروشی نان مصری را به دست گرفتند و به طور فزاینده ای رقبای خطرناکی برای یونانیان شدند. تشدید تنش بین گروه های یونانی و یهودی جمعیت جزیره منجر به درگیری های خونین در سال های 116-117 شد. در نتیجه درگیری های خونین بین فرقه ای، چندین هزار نفر جان خود را از دست دادند. سالامیس ، عرصه اصلی دوره ناآرامی ها ، کاملا ویران شد. یونانیان محلی، با حمایت هموطنان عالی رتبه ساکن رم، موفق شدند سنا را متقاعد کنند که تنها اخراج یهودیان می تواند زندگی آرام را به جزیره بازگرداند. پس از مشورت های بسیار، سنا تصمیم گرفت و ساکنان یهودی بازمانده در فلسطین اسکان داده شدند. اگرچه یهودیان به دلیل مرگ از ورود به جزیره منع شدند، اما تعداد کمی از آنها در عرض چند سال به قبرس بازگشتند. اما هرگز به تعداد و اهمیت سابق خود نرسید. در سال 269، موجی از فاتحان “فضای زندگی” – “گوت ها” – جزیره را فرا گرفت، اما آنها نیز از رفتن به بالکان دریغ نکردند.
تاریخچه قبرس شمالی: امپراتوری بیزانس و حملات اعراب
شهر سالامیس با شکوه سابق خود در زمان امپراتور کنستانتین بازسازی شد و به کنستانتیا تغییر نام داد. دوباره پایتخت قبرس شد. در سال 330 پایتخت امپراتوری روم از روم به قسطنطنیه منتقل شد و مسیحیت به دین رسمی تبدیل شد. در سال 395، امپراتوری روم به غرب و شرق تقسیم شد و قبرس بخشی از امپراتوری شرقی شد که بیزانس نامیده می شد و حدود 8 قرن وجود داشت. در امپراتوری بیزانس، اسقف ها شخصیت های مهمی بودند. اسقف های قبرس از تسلیم به پاتریارک حواری انطاکیه راضی نبودند و در شورای افسوس در سال 413، به حق خودمختاری – خودگردانی دست یافتند. فرمان شورا قرار بود توسط امپراتور زنو مشروعیت یابد. اسقف اعظم قبرس، به منظور اطمینان از صحت ادعاهای خود، از این واقعیت استفاده کرد که مقبره رسول بارناباس در مجاورت سالامیس پیدا شده است. امپراتور زنو که قادر به مقاومت در برابر استدلال های اسقف ها نبود، کلیسای قبرس را در سال 488 خودمختار اعلام کرد. این کلیسا عنوان معتبر “رسولی” را دریافت کرد. همه چیز به قدری خوب پیش می رفت که فقط بیماری های همه گیر و بلایای طبیعی می توانستند در توسعه و رفاه جزیره اختلال ایجاد کنند، اما پس از آن مرحله طولانی سیصد ساله جنگ های بیزانس با خلفای عرب آغاز شد. نبردهای نظامی بین بیزانسی ها و اعراب که از فلسطین آغاز شده بود، به سرعت ماهیت گسترده ای به خود گرفت.
گسترش اسلام در قبرس
در سال 632، ابوبکر، یکی از بستگان پیامبر اسلام، یک نیروی فرود نظامی را در جزیره فرود آورد و برای مدت کوتاهی آن را تصرف کرد. بیزانسی ها با اعزام نیرو، قبرس را بازگرداندند. سپس، در سال ۶۴۷، خلیفه دمشق مویا با ناوگانی متشکل از ۱۷۰۰ کشتی وارد جزیره شد. او کنستانتیا را با طوفان تسخیر کرد و قبرس را تصرف کرد. ساکنان مجبور بودند سالانه 7200 سکه طلا به خلیفه خراج بپردازند ، وفادار بمانند و از فرود نیروهای بیزانس در جزیره گزارش دهند. پس از تسلط بر قبرس، اعراب پادگان های خود را در آنجا رها کردند و شروع به ساخت مساجد کردند. جمعیت نسبتا قابل توجهی از مسلمانان در این جزیره به وجود آمدند. بنابراین، در دوره نیروهای عرب-بیزانس، اسلام در میان برخی از ساکنان جزیره گسترش یافت. مراکز مذهبی مسلمانان ساخته شد. مهمترین آنها مسجد هاله سلطان تکه بود. و همچنین آرامگاه شهدای اسلامی در شمال جزیره – تکه روزنامه عمر. اعراب انواع جدیدی از محصولات را به قبرس آوردند. تولید شکر و ابریشم به شاخه اصلی اقتصاد جزیره تبدیل شد.
اعراب و جمعیت مسیحی قبرس
خلفای عرب سلسله امیاد نسبت به جمعیت مسیحی محلی کاملا ملایم بودند. در زیر آنها، تلفیق عجیب و منحصر به فردی از فرهنگ شرق مسلمان و سنت های روم در خاورمیانه بوجود آمد. استادان نقاشی موزاییک و نقاشی دیواری از قبرس مساجد و اقامتگاه های خصوصی خلفا را تزئین کردند. به عنوان مثال، مسجد اصلی دمشق در زمان خلیفه ولید اول خالق کاملا قادر بودند نه تنها طبیعت، بلکه چهره های مردم، حتی افراد برهنه را نیز به تصویر بکشند. تضعیف موقعیت اعراب در قبرس از سال 683 آغاز شد و طبق معاهده صلح با امپراتور بیزانس، پادگان عرب عقب نشینی کرد و جزیره به مناطق تقسیم شد. سپس امپراتور غیرقابل پیش بینی بیزانس ژوستینیان دوم بخش مسیحی ساکنان جزیره را به آسیای صغیر منتقل کرد، جایی که شهر ژوستینیانوپولیس در سواحل دریای مرمره ساخته شد. بخش دیگری از جمعیت جزیره به سوریه گریختند. همه اینها منجر به فروپاشی اقتصاد و نابودی شهرهای قبرس شد. تنها در سال ۶۹۸ امپراتور بیزانس تیبریوس سوم و خلیفه دمشق صلح را امضا کردند. مردم توانستند هم از بیزانس و هم از سوریه به قبرس بازگردند. ظهور جامعه ای از مسیحیان مارونی در این جزیره به همین دوره برمی گردد.
حکومت بیزانس
حکومت اعراب در این جزیره 200 سال دیگر به طول انجامید، اما بیزانسی ها دوباره تلاش کردند تا جزیره را پس بگیرند. در سال 965، فرمانده درخشان نیسیفوروس فوکاس چندین شکست به نیروهای عرب وارد کرد و جزیره به کنترل بیزانس بازگشت. افزایش آهسته تعداد ساکنان آن آغاز شد. همراه با صومعه های جدید بیزانس ساخته شده، شهرهای قدیمی نیز بازسازی شدند. شهر لفکوسیا که به راحتی در مرکز جزیره و به دور از خصومت ها قرار داشت، اهمیت آن را افزایش داد. بازسازی شد و محل اقامت فرماندار بیزانس قبرس شد. قبرس، در طول جنگ صلیبی اول، نقش مهمی به عنوان پایگاه غذایی ارتش صلیبی در طول محاصره انطاکیه ایفا کرد. همسایگان جدید، صلیبیون، کمتر از خلفای عرب خطرناک نبودند. شاهزاده رینولد از آنتیچائوم با شوالیه های گاسکون و مزدوران ارمنی در سال 1156 به جزیره حمله کردند. گاسکون ها و ارمنی ها پس از شکست دادن ارتش کوچک فرماندار بیزانس، به مدت سه هفته درگیر دزدی و سرقت شدند. پس از غارت ساکنان و اطلاع از نزدیک شدن ناوگان بیزانس، نیروهای شاهزاده قبرس را ترک کردند. از آن زمان، جمعیت جزیره در ترس دائمی زندگی می کنند و منتظر حملات بیشتر هستند.
تاریخچه قبرس شمالی: آخرین فرماندار بیزانس و اولین بریتانیایی در قبرس
در قرن دوازدهم، امپراتوری بیزانس به طور فزاینده ای مشکلات نظامی جدی را تجربه کرد و به سختی می توانست حملات متعدد همسایگان جنگ طلب به مرزهای غربی و شرقی خود را دفع کند. تضعیف قدرت امپراتوری منجر به شورش های متعددی علیه فرمانداران قبرس شد. آخرین فرماندار بیزانس قبرس، اسحاق دوکاس-کومننوس، نوه امپراتور بیزانس مانوئل اول بود.با استفاده از کودتای کاخ در قسطنطنیه، اسحاق خود را امپراتور قبرس اعلام کرد. او یکی از راهبان را به عنوان پدرسالار جزیره منصوب کرد و او را تاج گذاری کرد. معلوم شد که اسحاق حاکمی بی رحم و حریص است و مردمش را تا استخوان دزدید. اسحاق پس از اطلاع از اینکه پسرش به “ایمان لاتین” گرویده است، او را اعدام کرد. اسحاق با کمک دسته هایی از مزدوران ارمنی، ساکنان جزیره را در ترس دائمی نگه داشت. اسحاق که یک بار توسط صلیبیون زندانی شده بود، با نفرت مرگباری از آنها متنفر بود. او به خلیفه صلاح الدین قول داد که هیچ کمکی به صلیبیون نکند و به آنها اجازه ورود به قبرس را ندهد. این امر تا بهار سال 1191 ادامه داشت، زمانی که دو کشتی صلیبی در خلیج لیماسول در طی یک طوفان شدید غرق شدند. کشتی سوم به اندازه کافی خوش شانس بود که به بندر لیماسول پناه برد. ایساک دستور داد که تمام صلیبیون را در کشتی بازماندگان بازداشت کنند. معلوم شد که دو خانم نجیب در کشتی بودند. اینها عروس پادشاه ریچارد اول انگلستان، پرنسس برنگاریا از ناوارا و خواهر پادشاه، پرنسس جوانا هستند. آنها یک گارد قوی همراه خود داشتند که متشکل از شوالیه های منتخب انگلیسی و بهترین کمانداران سلطنتی بود. خانم ها درخواست آب شیرین کردند و به آنها اجازه داده شد تا در بندر منتظر ورود کشتی های پادشاه ریچارد اول، Lionheart باشند. در فلسطین، ارتش متحد او، پادشاه فرانسه، از قبل منتظر او بود. جنگ صلیبی سوم در حال آغاز بود.
امپراتور شیاد
اسحاق که خود را “امپراتور” می خواند، تصمیم گرفت نامزد و خواهر پادشاه را به گروگان بگیرد تا از فرود صلیبیون در جزیره جلوگیری کند. او با ممنوعیت تحویل آب شیرین به کشتی، از خانم ها دعوت کرد تا به قلعه خود در لیماسول نقل مکان کنند. شاهزاده خانم های محتاط این پیشنهاد را رد کردند و نگهبانان آنها در حالت آماده باش کامل قرار گرفتند. سپس اسحاق سربازان را از نیکوزیا احضار کرد تا کشتی را به زور تصرف کنند، اما او خیلی دیر شده بود. چندین کشتی Lionheart ریچارد با بادبان کامل به خلیج لیماسول هجوم بردند. پادشاه با عجله به فلسطین می رفت، اما وقتی از گم شدن دو کشتی خود و امتناع امپراتور اسحاق از کمک به کشتی بازمانده مطلع شد که باعث ناراحتی شکم شاهزاده خانم ها شد، خشمگین شد و تصمیم گرفت به مرد گستاخ درس بدهد. پادشاه انگلستان نیروهای خود را در ساحل فرود آورد و “امپراتور” خودخوانده به سختی توانست به نیکوزیا فرار کند. ریچارد که فرستادگانی را برای حمایت از فلسطین فرستاده بود، عروسی خود را با پرنسس برنگاریا در کلیسای سنت جورج در لیماسول جشن گرفت. در اینجا او تاج انگلیس را بر سر گذاشت. پادشاه ریچارد به اسحاق اولتیماتوم فرستاد و در آن پیشنهاد پرداخت غرامت 20 را داد. 000 سکه طلا و دو کشتی جدید را در اختیار او قرار داد. برای تضمین وفاداری آینده حاکم قبرس، دخترش مجبور شد به فلسطین برود. اسحاق نمی خواست از پول جدا شود و معاهده با صلاح الدین را که بیشتر از شاه ریچارد از او می ترسید، بشکند. او به امید تعداد اندک نیروهای پادشاه انگلیس، علیه صلیبیون اعلام جنگ کرد. اما شاه ریچارد موفق شد نیروهای کمکی از فلسطین دریافت کند.
آخرین روزهای بیزانس
ارتش ایساک دوکاس-کومننوس در نبرد دشت نزدیک نیکوزیا با حمله شدید سواره نظام شوالیه صلیبیون شکست خورد. اسحاق به کوهستان عقب نشینی کرد و در آنجا از دشمنانش در این یا آن قلعه صعب العبور پنهان شد. او توسط صلیبیون در صومعه آندریاس رسول دستگیر شد و به ریچارد برده شد. اسحاق فقط یک چیز از پادشاه خواست – اینکه او را در زنجیرهای نقره و طلا ببندد، همانطور که در بیزانس در زمان دستگیری اعضای خانواده امپراتوری اتفاق افتاد. ریچارد موافقت کرد و غل و زنجیر یک شبه ساخته شد. صلیبیون “امپراتور” سابق را به سوریه بردند و دخترش به نرماندی فرستاده شد. جزیره قبرس متعلق به پادشاهان انگلیس اعلام شد. ریچارد نیمی از پولی را که هر یک از خانواده های جزیره داشتند گرفت، یک فرماندار و کلانتر انگلیسی منصوب کرد، پادگان کوچکی را ترک کرد و به فلسطین رفت.
معبدی ها، لوزینان ها، ونیزی ها
در طول جنگ صلیبی سوم در سال 1191، این جزیره توسط صلیبیون فتح شد. اما پادشاه ریچارد، شیردل انگلستان، فهمید که اداره جزیره چقدر دشوار خواهد بود. بنابراین تصمیم گرفت آن را به سفارش معبدی بفروشد. پس از قیام در جزیره، نظم معبدی آن را رد کرد و ریچارد آن را به گای دو لوزینان فروخت. بنابراین ، حکومت پادشاهان فرانک به جزیره قبرس رسید که حدود 300 سال به طول انجامید. کاتولیک به دین دولتی در جزیره تبدیل شد، اما کلیسای ارتدکس حفظ شد. آداب و رسوم اروپای فئودالی در قبرس حکومت می کرد. نیکوزیا پایتخت قبرس شد. در سال 1489، ملکه کاترینا کورنارو قبرس از تاج و تخت قبرس به نفع ونیز کناره گیری کرد و بدین ترتیب دوره سلطنت سلسله فرانک ها به پایان رسید. پس از کناره گیری آخرین ملکه قبرس، کاتارینا کورنارو، به نفع جمهوری ونیز، قبرس به یک پایگاه نظامی در شرق مدیترانه تبدیل شد. برای بیش از 80 سال، بنری تزئین شده با نشان جمهوری سنت مارک با تصویر شیر بر فراز جزیره به پرواز درآمد. اما ورود ونیزی ها وضعیت اقتصادی و فرهنگی جزیره را بهبود نبخشید. میزان نارضایتی از دولت ونیزی ها به قدری زیاد بود که مهاجرت دسته جمعی از جزیره آغاز شد. سلطه ونیزی ها بر این جزیره پس از یک جنگ خونین و طولانی مدت با تصرف جزیره توسط ترکیه به اوج خود رسید.
تاریخچه قبرس شمالی: امپراتوری عثمانی
تا سال 1573، حکومت ترکیه در قبرس تحت حمله ارتش عثمانی به طور محکم برقرار شد. قبرس از یک پادشاهی مرفه فرانک، به یک استان عقب مانده امپراتوری عثمانی تبدیل شد. ارتش مصطفی پاشا قبرس را ترک کرد و پادگان کوچکی متشکل از 1000 ینی چری و 2500 اسپاگا را پشت سر گذاشت. مقامات جدید دراگومن، مترجم رسمی فرماندار قبرس را ایجاد کردند. وظایف وی شامل مدیریت دفتر فرمانداری بود. اسقف اعظم کلیسای ارتدکس قبرس عنوان “قوم” را دریافت کرد و رئیس جمعیت یونانی جزیره محسوب می شد. همچنین تغییرات جدی در زندگی مردم عادی ایجاد شد. سرواژ لغو شد و زمین به دهقانان منتقل شد. مردم یونان مجاز به انجام هرگونه معامله با زمین بودند، قیمت زمین ثابت شد. با گذشت زمان، دولت سلطان شروع به اسکان مجدد مسلمانان از آناتولی در این جزیره کرد. در دو سال اول، 8000 خانواده ترک به این جزیره نقل مکان کردند. به مهاجران زمین هایی داده شد که متعلق به کلیسای کاتولیک و سنای ونیز بود.
مدعیان جزیره
اما به زودی، پس از تصرف قبرس توسط امپراتوری عثمانی، دوک چارلز ساووی، وارث ملکه شارلوت، مدعی این جزیره است. دوک به سلطان پیشنهاد کرد که قبرس را به عنوان رعیت به او منتقل کند ، که سلطان از این کار امتناع کرد. اما دوک ساووی از تلاش های خود برای بازپس گیری قبرس دست نکشید. او به اسقف اعظم کلیسای ارتدکس قبرس پیشنهاد کرد تا به او کمک کند تا قدرت جزیره را به دست آورد. شرایط تسلیم پیشنهادی حفظ موقعیت کلیسا در جزیره ای را که تحت حکومت سلطان اشغال کرده بود، پیش بینی کرد. اسقف اعظم آماده بود تا کلیساهای خود را به کاتولیک ها بازگرداند، به این شرط که هیچ یسوعی، اسپانیایی، جنوایی و پروتستان در جزیره وجود نداشته باشد. مسائل دفاعی به دوک ساووی منتقل شد، اما حق تشکیل دولت در اختیار اسقف اعظم باقی ماند. بعدها، اسقف اعظم ایده بازگرداندن سلطنت در جزیره را کنار گذاشت و دیدگاه های خود را به یونان معطوف کرد.
فساد در جزیره بیداد می کرد. اسقف اعظم ، که قدرت زیادی داشت ، و دراگومون از مردم مالیات جمع آوری می کردند. اخاذی از مالیات با بی رحمی باورنکردنی انجام شد.
ایده انوز
از سال 1817 ، یک جنبش انقلابی در یونان آغاز شد. به دنبال آن، نمایندگان انجمن های مخفی مختلف در قبرس ظاهر شدند. اسقف اعظم کیپریانوس نمی خواست آنها را ببیند، اما پس از آن شروع به تخصیص مبالغ قابل توجهی برای نیازهای مبلغان کرد. این اقدامات به عنوان آغاز تأمین مالی سازمان های زیرزمینی بود که آرمان های “انوسیس” را در مورد اتحاد قبرس و یونان در یک کشور موعظه می کردند. ایده “Enosis” اسقف اعظم را به خود جلب کرد زیرا اسقف اعظم قبرس در رتبه و امتیازات خود بالاتر از سلسله مراتب کلیسای ارتدکس یونان قرار دارند. بنابراین، با اتحاد کشورها، اسقف اعظم قبرس باید رئیس کلیسای ارتدکس یونان شود. این دلیل ساده اسقف اعظم قبرس را بر آن داشت تا از ایدئولوژیست های «مبارزه علیه ستم ترکیه» حمایت کنند. ابرهای جنگ جهانی اول در اروپا جمع شده بودند. ایده های آلمان در مورد الحاق قبرس، کرت و رودس توسط آلمان، نخست وزیر بریتانیا، لرد داسرائیلی را نگران کرد. دولت بریتانیا مذاکرات با ترکیه را در مورد اتحاد نظامی آغاز می کند. قبرس با موقعیت استراتژیک ایده آل در شرق مدیترانه، به “کشتی جنگی غرق نشدنی” ناوگان بریتانیا تبدیل شد. مذاکرات در مورد سازماندهی یک پایگاه نظامی بریتانیا در جزیره موفقیت آمیز بود. و در ژوئن 1878 ، توافق نامه بین طرفین امضا شد. در 1 ژوئیه 1878، دریاسالار بریتانیایی هاو دستور گرفت تا با اسکادران خود از مصر به قبرس حرکت کند. و قبلا در 12 ژوئیه، پرچم بریتانیا در نیکوزیا برافراشته شد. بنابراین، قبرس تحت کنترل دولت سلطنتی بریتانیا قرار گرفت.
و دوباره پرچم بریتانیا
نماینده عالی ملکه رئیس دولت سلطنتی انگلیس در جزیره شد. تحت رهبری او، شورای قانونگذاری که متشکل از 4 انگلیسی و 4 نفر از ساکنان محلی بود، فعالیت می کرد. انگلیسی ها کلیسای ارتدکس قبرس را به طور کامل از قدرت برکنار کردند. اسقف اعظم این وضعیت را تحمل کرد، زیرا امکان بازگشت قدرت سلطان به جزیره وجود داشت. در سال 1882 ، اصلاحات اداری در جزیره انجام شد. در نتیجه، شورای اجرایی متشکل از 6 عضو منصوب و 12 عضو منتخب (9 نفر از جامعه یونانی، 3 نفر از جامعه ترکیه) ایجاد شد. نماینده عالی ملکه حق وتو داشت و تمام تصمیمات شورای اجرایی را تصویب کرد. همچنین ، به لطف مقامات انگلیسی ، این جزیره قوانین خاص خود را داشت که سیستم های آموزشی و مراقبت های بهداشتی را کنترل می کرد. بودجه قابل توجهی در توسعه شبکه جاده ای، صنعت معدن و ساخت بندر سرمایه گذاری شد. حتی یک راه آهن در قبرس ساخته شد. بریتانیا مرتبا به ترکیه اعلام کرده است که آماده بازگرداندن قبرس به حوزه قضایی خود است، مشروط بر اینکه تمام بندهای این معاهده رعایت شود. اما پس از شروع جنگ، زمانی که انگلیس و ترکیه خود را در بلوک های نظامی مختلف یافتند، شرایط اتحاد آنها باطل شد. قبرس به عنوان قلمرو تاج اعلام شد. در اکتبر 1915، یونان این فرصت را داشت که قبرس را ضمیمه کند. بریتانیای کبیر که نگران تضعیف آنتانت بود، به دنبال اعضای جدید بود و از یونان دعوت کرد تا در جبهه بالکان در نزدیکی سالونیکا وارد جنگ شود. برای این کار، او قول داد که پس از پیروزی در جنگ، قبرس را به یونان تحویل دهد. اما یونان موافقت نکرد و تا سال 1917 منتظر ماند، زمانی که مسئله فاتحان هیچ تردیدی باقی نمی گذاشت، بنابراین شانس خود را برای تصرف قبرس از دست داد. و بریتانیا نیز به نوبه خود یک معاهده مخفی “سایکس-پیکو” با فرانسه منعقد کرد که هدف آن جلوگیری از تمام تلاش های یونان برای تصرف قبرس در آینده بود.
تاریخچه قبرس شمالی و حکومت بریتانیا
دولت بریتانیا، پس از پایان جنگ، به طور فعال مدیریت جزیره را بر عهده گرفت. تعدادی اصلاحات انجام شد: ایجاد سانسور رسانه ها، اصلاح سیستم آموزشی، اداره آثار باستانی سازماندهی شد که کار آن حفظ آثار تاریخی و مطالعه تاریخ باستانی قبرس بود. اما حامیان انوسیس، تحت رهبری اسقف اعظم قبرس، یک “مجلس ملی” ایجاد کردند که یک قوه مجریه غیرقانونی موازی بود. «مجلس ملی» می خواست قبرس به یونان بپیوندد. حامیان انوسیس تلاشی برای شورش در نیکوزیا ترتیب دادند و کاخ فرماندار بریتانیا را به آتش کشیدند. دولت بریتانیا نیز به نوبه خود تعداد نیروها را در این جزیره افزایش داد و در سال ۱۹۳۳ از انتخاب اسقف اعظم جدید قبرس جلوگیری کرد. در دریای مدیترانه در طول جنگ جهانی دوم، قبرس پشت نیروهای بریتانیایی بود. بسیاری از قبرسی ها در صفوف ارتش بریتانیا در جنگ شرکت کردند. در سال ۱۹۴۷، دولت کارگر اجازه انتخاب اسقف اعظم جدید قبرس را داد که این یک اشتباه مرگبار برای سیاستمداران بریتانیایی بود.
تاریخچه قبرس شمالی: سال های پر آشوب
در قبرس، یک سازمان تروریستی زیرزمینی EOKA به رهبری سرهنگ سابق ارتش یونان گریواس ایجاد شد. گریواس معتقد بود که شرایط طبیعی قبرس برای جنگ چریکی در جزیره ایده آل است. تنها نگرانی تمایل طبیعی قبرسی ها به یک زندگی آرام و مسالمت آمیز و بی اعتمادی آنها به انواع ماجراجویی ها بود، اما او روی اشتیاق و اشتیاق جوانان حساب می کرد. در سال 1949، اسقف اعظم ماکاریوس دوم قبرس یک “همه پرسی” برای تعیین نگرش مردم یونان به ایده های “انوس” ترتیب داد. در نتیجه، اسقف اعظم اعلام کرد که 98 درصد از یونانی ها در قبرس از ایده پیوستن به یونان حمایت می کنند. در ژوئیه 1954، اسقف اعظم جدید قبرس، ماکاریوس دوم، با گریواس در آتن ملاقات کرد و به همراه او یک مرکز توطئه به نام شورای انقلابی ایجاد کرد. این مرکز قرار بود آماده سازی و هماهنگی شرکت برای اجرای انوسیس در قبرس را در نظر بگیرد. سازمان مخفی EOKA که توسط گریواس در قبرس ایجاد شد، تعداد زیادی از جوانان، دانش آموزان و دانش آموزان دبیرستانی را در صفوف خود درگیر کرد. حملات تروریستی جان افراد بیشتری را گرفت و سربازان بریتانیایی، گردشگران انگلیسی، یونانی های انگلیسی و پلیس ها را کشت.
وضعیت پرتنش
نیروی پلیس متشکل از جمعیت محلی، یونانی و ترک قبرسی بود. در این راستا، اقدامات علیه پلیس باعث افزایش تنش بین جمعیت یونان و ترکیه شد. رهبران ترک قبرس اظهاراتی کرده اند که ایده انوسیس را نمی پذیرند و ترجیح می دهند شهروند بریتانیا باقی بمانند. ترکیه به نوبه خود تحولات قبرس را از نزدیک دنبال کرده و به صراحت اعلام کرده است که از همه اقدامات برای محافظت از جمعیت ترکیه در این جزیره استفاده می کند. اما اقدامات تروریستی ادامه یافت. یونان تحت فشار کشورهای ناتو در سال 1957 موافقت کرد که شعار “انوسیس” را حذف کند و استقلال قبرس را همراه با ترکیه و انگلستان تضمین کند. ترور متوقف شد که راه را برای تقسیم قبرس هموار کرد. مسئله قبرس نه تنها برای مردم محلی، بلکه برای کل مدیترانه یکی از اصلی ترین مسائل باقی ماند. در فوریه 1959 ، در لندن ، نمایندگان انگلیس ، یونان ، ترکیه و جمعیت یونانی و ترک جزیره بسته ای از اسناد را امضا کردند که مبنای قانونی قانون جمهوری قبرس را ایجاد کرد. در این جزیره جمهوری مستقل قبرس تشکیل شد.
جمهوری مستقل قبرس
قانون اساسی که در لندن تصویب شد، حقوق سیاسی برابر را به جوامع یونانی و ترک در جزیره اعطا کرد و الحاق آن به کشور دیگری را ممنوع کرد. اسقف اعظم ماکاریوس به عنوان اولین رئیس جمهور قبرس انتخاب شد و دکتر فاضل کوچوک به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب شد. اما هدف واقعی رئیس جمهور ماکاریوس انحلال سریع دولت تشکیل شده بود. و همچنین رهبری کلیسای ارتدکس یونان متحد. در دسامبر ۱۹۶۳، رئیس جمهور ماکاریوس با اعطای ۱۳ اصلاحیه قانون اساسی به پارلمان قبرسی، اقدام به “کودتای مسالمت آمیز” کرد. هدف اصلی تغییرات در قانون اساسی، حذف ترک های قبرس از ساختارهای دولتی و ایجاد شرایط قانونی برای الحاق قبرس به یونان بود. دادگاه عالی قبرس اصلاحات رئیس جمهور ماکاریوس را به عنوان خلاف قانون اساسی رد کرد. به همین دلیل، رئیس دیوان عالی توسط افراط گرایان یونانی مورد آزار و اذیت و ارعاب قرار گرفت و مجبور به استعفا شد. و هرج و مرج دولتی در جزیره آغاز شد.
تاریخچه قبرس شمالی و سال های استقلال
در طول سه سال استقلال، چندین سازمان شبه نظامی یونانی و “ارتش خصوصی” در این جزیره ایجاد شد. هدف این سازمان ها حل بحران قانون اساسی با زور بود. در سال 1964، یگان های “ارتش خصوصی” گریواس قصد داشتند روستای ارنکوی را تصرف کنند. این روستا از نظر استراتژیک برای قبرسی های ترک مهم بود. تنها از طریق بندر کوچک این روستا ترک های قبرس می توانستند از ترکیه سلاح و تجهیزات برای واحدهای دفاع شخصی محلی دریافت کنند. حمله ارتش گریواس توسط نیروهای یگان های TMT با پشتیبانی هوانوردی ترکیه دفع شد. خانواده های ترک قبرس تحت حمایت نیروهای دفاع شخصی و واحدهای سازمان ملل مجبور شدند به روستاهای محاصره شده توسط تروریست های یونانی پناه ببرند. در سال 1964، قبرسی های ترک حدود 1000 نفر و طرف یونانی حدود 20 نفر را از دست دادند. تعداد سربازان یونانی در این جزیره در سال 1967 به 20000 نفر رسید. اما با نقض قانون اساسی قبرس، رئیس جمهور ماکاریوس “گارد ملی” یونان را به رهبری ژنرال گریواس ایجاد کرد. این اقدامات بخشی از طرح مخفی آکریت برای اجرای اجباری انوسیس بود. اسناد این طرح بعدا در مطبوعات یونان منتشر شد. در این دوره، 25000 ترک قبرسی از روستاهای خود اخراج شدند و در کشور خود پناهنده شدند.
تاریخچه قبرس شمالی: تقسیم جزیره به دو بخش
در 26 ژوئن 1967، اعضای یونانی پارلمان قبرس “قطعنامه ای در مورد انوسیس” ویژه ای را تصویب کردند که هرگز لغو نشد. الحاق قبرس به یونان را به عنوان “هدف ملی تاریخی” قبرسی های یونانی به رسمیت شناخت. با این حال، گارد ملی حملات خود را به روستاهای ترکیه در نوامبر ۱۹۶۷ از سر گرفت. در این زمان، گریواس و رئیس جمهور ماکاریوس در مورد اهداف خود اختلاف نظر دارند. گریواس مشتاق قدرت است، تحت فشار او ماکاریوس از سمت اسقف اعظم برکنار می شود. حتی مرگ گریواس در سال 1974 نیز بحران را متوقف نکرد. در 15 ژوئن 1974، واحدهای گارد ملی و شبه نظامیان EOKA 2 به ساختمان های دولتی نیکوزیا حمله کردند و شروع به تیراندازی به کمونیست های قبرس کردند. رئیس جمهور ماکاریوس به پایگاه نظامی بریتانیا گریخت و قبرس را ترک کرد. گارد ملی قبرس یونانی به طور همزمان به 33 روستای ترکیه حمله کرد و برخی از ساکنان آنها کشته شدند. بنابراین، در 20 ژوئن 1974، ترکیه تصمیم گرفت از حق خود به عنوان ضامن توافقات زوریخ استفاده کند. به منظور جلوگیری از الحاق قبرس به یونان و اطمینان از امنیت قبرسی های ترک. نیروهای ترکیه به جزیره آورده شدند و تحت حفاظت روستاییان، قبرسی های ترک در شمال و مرکز جزیره قرار گرفتند.
تاریخچه قبرس شمالی
تاریخچه قبرس شمالی. در 25 ژوئن، کنفرانس صلح در مورد قبرس در ژنو افتتاح شد. در 30 ژوئن، پروتکلی که تعهدات طرفین را برای بازگرداندن صلح در جزیره تعریف می کند، مورد توافق قرار گرفت و امضا شد. ترکیه بلافاصله واحدهای خود را به مناطق مستقر در قبرس شمالی عقب نشینی کرد. اما گارد ملی واحدهای خود را از روستاهای تصرف شده ترکیه خارج نکرد و به کشتار غیرنظامیان ادامه داد. و هنگامی که بخشی از جمعیت ترکیه به قلعه فاماگوستا پناه بردند، یونانیان محاصره و گلوله باران خود را از پشت بام ساختمان های چند طبقه سازماندهی کردند. مذاکرات در ژنو قطع شد. ارتش ترکیه در عرض سه روز کنترل کل قلمرو قبرس شمالی را به دست گرفت. از آن لحظه به بعد، دیگر درگیری های قومی در قلمرو قبرس رخ نداد. در سال 1975 روند مذاکرات دیپلماتیک با میانجیگری سازمان ملل آغاز شد. در این مذاکرات در مورد ایجاد یک دولت فدرال در قبرس و نهادهای خودگردان محلی در دو کشور ملی بحث و گفتگو شد. با این حال، مذاکرات توسط رئیس جمهور ماکاریوس که به قبرس بازگشت، مسدود شد. بنابراین، شرایط توافق شده برای ایجاد یک دولت فدرال در قبرس مختل شد. قبرسی های ترک به طور یکجانبه اقدام به اجرای طرح توافق شده کردند و ایجاد “دولت فدرال ترک قبرس شمالی” را اعلام کردند. این امر امکان تشکیل مقامات محلی، ایجاد یک زندگی مسالمت آمیز و پایان دادن به تبادل جمعیت بین استان های ملی قبرس را در سال 1975 فراهم کرد. منبع: اینترنت رایگان مقاله تهیه شده توسط: جولیا اوزرجه اگر در مورد اجازه اقامت سوالی دارید، خرید بلیط هواپیما. و همچنین سؤالاتی در مورد وکالت نامه های آپوستیل شده – با Veles Property تماس بگیرید. شماره تلفن های تماس ما عبارتند از: 0533 826 0449 (دیانا)، 0533 840 4838 (ورا)، 0533 833 3398 (ایرینا) مقالات بیشتر در مورد قبرس شمالی را اینجا بخوانید.
تحولات قبرس شمالی را در تلگرام و اینستاگرام
ما دنبال کنید تمام ویدیوهای ما را در کانال یوتیوب VELES تماشا کنید